امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

امیرحسین

رستورانک امیرحسین!

منوی غذای تکمیلی امیرحسین! از ابتدای شش ماهگی فرنی با ارد برنج! اولش با شیر مادر بعدشم که دکتر گفت شیرتو حرارت نده با شیر پاستوریزه! هنوزم ادامه داره! حریره بادام هم تا قبل از حساسیتش بهش می دادم. از روز اول سال سوپ حاوی عصاره گوشت و آرد برنج و با هویج روز دوم سال خود گوشت را هم اضافه کردم و میکس کردم با هویج روز چهارم سال گوشت و هویج و سیب زمینی میکس دوباره حریره بادام را شروع کردیم. یواش یواش باید سبزیجات دیگه را هم اضافه کنیم. آبخوردن جوشیده هم هر روز سرو میشود. امیرحسین از اینکه گوشت تو دهنش بیاد خوشش نمیاد و تف می کنه بیرون!
5 فروردين 1392

سال خود را چگونه نو کردیم.

امسال سال تحویل متفاوت از سالهای قبل بود. یکی از تفاوتهاش حضور دوتا نی نی دوست داشتنی تو خانواده بود. امیرحسین و دختر عمه اش زهرا. ازصبح روز آخر اسفند با همسرم مشغول تمیز کردن منزل و ریخت پاش هاش بودیم. تصمیم گرفتیم سفره امیرحسین را جمع کنیم و تخت پارکشو بیاریم توی پذیرایی.  خلاصه تا آخرین لحظات تحویل سال مشغول بشور و بساب بودیم. البته من وسطش با مادری رفتیم بازار تره بار دم منزلمونو یه سری به دست فروش ها زدیم. به خاطر مریضی عمه همه پژمرده و دل مرده بودیم. خصوصا که گفته بودن اگر خوب نشه باید بستری بشه. خلاصه اونقدر فکرامون مشغول بود و کارهامون قاطی پاتی شده بود که اصلا نرسیدیم سفره هفت سین بندازیم. نه ما نه مادری اینها! شوهر عمه رفته ...
4 فروردين 1392

یک جوجوی دوست داشتنی

امشب تخت پارک امیرحسین را آوردیم توی پذیرایی و سفره و بساطی که زیرش پهن بود را جمع کردیم. امروز همه در خانه مشغول کار و سازندگی بودیم. پسرم خیلی هوامونو داشت و زیاد نق نزد. با این لباسهای زردش خیلی بامزه شده مثل جوجه ها شده! بچه ام با دست راستش اجازه میگیره. این کارو جدیدا یاد گرفته! واژه ای که خیلی میگه :ما ما  خیلی با نمک میگه. به علاوه صداهایی که از خودش در میاره این چند روز که کمتر بغلش می کنیم علی رغم میل باطنیم از سی دی های بی بی انیشتن زیاد تر استفاده می کنم. امیرحسین محو تماشاش میشه و میریم بالا سرش یا صداش می کنیم اصلا محل نمیذاره. دیگه خیلی مرارم بذاره یه نگاهمون می کنه و بعد دوباره تی وی را نگاه میکنه. جالبه به برنام...
30 اسفند 1391

و باز حساسیت...

و ما همچنان با این حساسیت امیرحسین به پوشک دست به گریبانیم.   یک روز و نیم(5شنبه و جمعه) امیرحسین را پوشک نکردیم و تن تن لباسهاش خیس میشد و ما هم تن تن میشستیم و روی بخاری خشک می کردیم. بهتر شد و با خیال راحت دوباره شنبه پوشکش کردیم منتهی یه مارک دیگه. اما این اوضاع خیلی پایدار نبود و فرداش همسرم زنگ زد و گفت دوباره پاها و پشت امیرحسین جوش های قرمز زده و ملتهبه. با دکترش تماس گرفتیم و گفت دوباره همون کارها را انجام بدین و اگر خوب نشد برین متخصص پوست. سریع از دانشگاه رفتم خونه مادربزرگ امیرحسین و مامانشو بردیم خونمون. حال هر دومون حسابی گرفته بود. و دوباره پسر را پوشک نکردیم. نگران بودیم حساسیت غذایی هم باشه. از یکی از دوستان شماره متخص...
28 اسفند 1391

حساسیت

دردانه ما حساسیت شدید به پوشکش پیدا کرده.دو سه نوع پوشک عوض کردیم منتهی همچنان بدتر شده! تمام کمرش و پاهاش قرمز شده و جوش زده. امشب دکتر بردیمش. دکتر پماد داد و گفت از این پوشکهای چسبی نکنیمش! پسرک مظلومم اصلا شکایتی ندارد و شیرینی می کند.
23 اسفند 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد