امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

امیرحسین

ماه

امیرحسین به ماشین میگوید "ماه". حالا هر ماشینی باشد از اتوبوس توی خیابان تا تراکتور تو تلویزیون! با انگشت اشاره نشان میدهد و میگوید "ماه". یا اتوبوس کوچکش را در دست میگیرد و نشانت میدهد و با معصومیت میگوید "ماه"! انقدر میگوید تا نگاهش کنی و واکنش نشان بدهی.
16 شهريور 1392

تولد در تب!

امیرحسین از شب گذشته تب کرده است. بدنش گرم گرم است. ظاهرا یک ویروس او و دختر عمه اش را مورد عنایت قرار داده. تبش سخت قطع میشود. امروز بابا و پدربزرگ رفته اند برایش کادوی تولد گرفته اند. امیرحسین از کادوهایش ترسید!!! شاید دل و دماغ ندارد.مثل خودما!!
16 شهريور 1392

یازده ماهگی

این روزها وقتمان برای به روز کردن وبلاگ پسر دوست داشتنیمان خیلی قطره چکانی شده است. مامان امیرحسین که از صبح مشغول بازی با امیرحسین است. امیرحسین دیگر این روزها هر جایی که می تواند بگیرد را میگیرد و بلند میشود. از یک گوشه خانه شروع میکند و با دست به مبل راه رفتن دور خانه را میزند. بعضی اوقات هم تلپ می خورد زمین. زین سبب یکی باید مدام دم پر آقا باشد که با کله به زمین نخوردند. روی رو روئکش میره و سوار میشه!! کامیون بزرگشو که تقریبا قده خودشه میگیره و مثل واکر هول میده! از نواحی بسیار بسیار مورد علاقه اقا پسر آشپزخانه است که تا مارا غافل می بیند تاتی تاتی یا چاردست و پا می رود سراغ انجا. آنجا هم می نیشند و با جاروی اشپزخانه بازی میکند! دی...
3 شهريور 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد