خاطرات سفر حج: کالسکه امیرحسین
امروز می خوام خاطره خرین کالسکه امیر حسینو بنویسم. اما قبلش بگم که مامانتو از ساعت 2:30 بردم بیمارستان خاتم برای کلاس زایمان. من هم خونه پدربزرگ هستم و دارم این مطلبو می نویسم.منتظرم بهم زنگ بزنه برم دنبالش. اما کالسکه! و تو چه در ک می کنی که این کالسکه چطور خریده شده!! تو مدینه بابابزرگت چندتا کالسکه دیده بود ولی در مجموع چون جو معنوی داشتیم برایندش به خرید منتج نشده بود. تو مکه یه روز بابابزرگ و خاله رفته بودن فروشگاه الدولی و اومدن گفتن چه کالسکه هایی دیدن و دل مامانتو حسابی بردن. خدومونیم من خیلی جو خرید نبودم و لی بالاخره یه روز بعد از ظهر همه با هم رفتیم تا هم واسه تو کالسکه بخریم هم سوغاتی. چون تو مدینه سوغاتی برای مردها...