امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

امیرحسین

نزول کتب آسمانی در ماه رمضان

داشتم مطالعه می کردم به مطلب جالبی برخوردم:  از پیامبر اکرم , روایت شده است که فرمود: صحف ابراهیم (علی نبینا و آله و علیه السلام)در نخستین شب ماه رمضان نازل گردید.( البدایه و النهایه، ج 3، ص 11.) کتاب آسمانی تورات در ششم ماه مبارک رمضان بر حضرت موسی(علی نبینا و آله و ٩علیه السلام) .(البدایه و النهایه (ابن کثیر)، ج ۲، ص ۹۲، ج ۳، ص ۱۱؛ تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۳۴. دوازدهم رمضان: نزول کتاب انجیل بر حضرت عیسی(علی نبینا و آله و علیه السلام) هیجدهم رمضان: نزول زبور داود(علی نبینا و آله و علیه السلام) لیله القدر: نزول قران دوتاش منبعشو پیدا نکردم. انشالله صحیح باشه. ...
11 مرداد 1391

دغدغه های پدرانه

دغدغه های یک پدر از خردترین مسایل روزمره فرزندش مانند پوشک و پوشاک و خورد و خوراک تا مسایل کلان زندگی او مانند تربیت صحیح در جهت رشد استعدادها، سود رسانی به جامعه و ... می باشد. گرچه گاهی اهدافی که از منظر برخی خرد تلقی می گردد در زندگانی دیگران به دلایلی من جمله تنگدستی، کلان محسوب می گردد، یا آنکه در ابعاد اهداف با یکدیگر اختلاف نظر وجود دارد. بحث من اصلا چنین مسایلی نیست و از چارچوب روانشناسی علمی پیروی نمی کند. آنچه بعدتر خواهم نوشت مجموعه مشاهدات من به عنوان یک مشاور آموزشی در یکی از مراکز آموزشی شهر تهران در یک منطقه متمول بوده است که به راستی اهداف خرد ذکر شده در بالا برای بسیاری از آنها هدف محسوب نمی شده است. به علاوه به علت شرایط خ...
10 مرداد 1391

چقدر بچه ها را در مشکلات مشارکت بدهیم؟/بخش1 مشکلات درون خانواده*

این مطلبو بعد از یه روز پر تدریس و پر مطالعه تو خونه می نویسم. بابت غلطهای املایی ببخشید. مشکلاتی که برای یک خانواده پیش میاد را به دو دسته تقسیم میکنم بر اساس عوامل شکلگیری به دو دسته ناشی از عوامل درون خانواده و بیرون خانواده تقسیم می کنم. در این بحث مشکلات بچه ها یا ناشی از بچه ها را کنار میذارم. و روی مشکلاتی که در روابط پدر و مادر ایجاد میشه تمرکز می کنم. به نظر می رسه بچه ها هیچ عنوان نباید در جریان مشاجرات و اختلافات سنگین پدر و مادر قرار گیرند.منظورم مشاجراتی هست که در ان پدر مادر باهم جرو بحث می کنن یا بعد از ان به سردی باهم رفتار می نمایند. سردی احتمالی در روابط پدر و مادر نباید به بچه ها منتقل بشه. احساس ناامنی، بی اعتمادی از...
10 مرداد 1391

باران رحمت تابستانی

الان ساعت ١١:٥١ دقیقه شبه. یکی دو ساعتی هست که بارون رحمت خدا اینجا می باره... امروز هوا خیلی گرم بود ولی الان خیلی لطیف شده. تو آخر تابستون این بارون نوبرونه است. سفره مهمونی رحمت خدا زودتر از اول رمضان پهن شده. إِلَهِی انْظُرْ إِلَیَّ نَظَرَ مَنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ اسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِكَ فَأَطَاعَكَ یَا قَرِیبا لا یَبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ وَ یَا جَوَادا لا یَبْخَلُ عَمَّنْ رَجَا ثَوَابَهُ «مناجات شعبانیه» ...
10 مرداد 1391

چرا باید روزه بگیریم؟

امروز سر کلاس دیفرانسیل چند دقیقه استراحت دادم.وسط هم همه کلاس یکی از شاگردام آروم پرسید:«آقا!چرا باید روزه بگیریم؟» برام جالب بود کسی تو این سن این سوالو بپرسه. آروم بهش گفتم باید بیای باهم در موردش حرف بزنیم. الان وقتش نیست. تو ادامه روز تو ذهنم داشتم جواب های درست برای این سوالو مرتب میکردم. شب افطار خونه مامان بزرگ بودیم. اونجا روی میز کتاب «المراقبات» نوشته«میرزا جواد آقا ملکی تبریزی» رحمه الله دیدم. قبلا بخشاییشو خوندم. ورق زدم تا توی بخش ماه رمضانش دیدم اینطور نوشته: فوائد گرسنگی: 1.صفای دل، زیرا گرسنگی موجب رقیق شدن قلب و صفای دل می شود و قلب را برای تفکر که آنهم موجب معرفت و شناخت می ...
10 مرداد 1391

گرفتی مارو فسقلی...

هر روز از سر کار که میام یک ربعی باهات حرف می زنم و توبعضی موقع ها یه ضربه هایی رو به دست من که رو دل مامان میزنی. شبها هم بعد افطار همینطور. بعضی موقع ها میری قایم میشی و هرچی صدات میزنم نمیای بیرون. بعضی وقتا هم همش تن تن جواب میدی. گرفتی مارو فسقلی!!! وقتی ضربه میزنی کلی کیف می کنیم و قند تو دلمون آب میشه.
10 مرداد 1391

چرا باید به فقرا کمک کنیم!

یه دفعه یکی از شاگردام گفت :آقا اینکه میگن روزه بگیریم تا بفهمیم فقرا چی میکشن برای من قابل قبول نیست. ما کار کردیم زحمت کشیدیم به جایی رسیدیم خوب می خوریم به ما چه!! شاید اگه یکم تو اجتماع بیشتر می بود با زحمت یه سری ها بیشتر آشنا میشد اینو نمی گفت. بهش گفتم می دونی من با خودم چی فکر می کردم. اگه من امروز دارم میرم خونه یهو یه ماشین بهم بزنه و دو تا پام فلج بشه آیا بازم این موقعیت و جایگاه شغلیو دارم.آیا کسی به من کلاس میده؟آیا کسی پروژه به یه مهندس معلول میده؟ یا فرض کن یه لخته خون چند میکرونی توی یکی از موی رگهای سرم گیر کنه و من سکته کنم و گوشه خونه بیفتم.آیا بازم می تونم کار کنم. یا اگه نابینا بشم کی پیش یه مهندس نابینا...
10 مرداد 1391

اتوبوس قراضه بابا...

یاد دعای ابوحمزه میفتم" وقتی به حال خودم نظر می کنم به خودم میگم کی تو جهان از من بدتره". دوست دارم پسرم تو در جاده خدا تا خدا باشی.  گرچه پدر گرفتار تو در جاده خدا-شیطان میراند. مسیر تا خدا را با اتوبوس توبه میروم و تا شیطان را با متروی گناه و غفلت بر میگردم. شاید تو هنوز ندانی ولی اتوبوس های ما هر چند ساعت می آیند. و شاید تو در آن جا نشوی. و آنقدر یواش میروند... اما مترو دقیق هست. هر چند دقیقه میرود و آنقدر جا دارد که در آن جا شوی. حالا من گرفتار با این اتوبوس قراضه خودم، چطور ترا به خط کشتی خدا برسانم..نمیدانم.خدایا پسرم را به تو میسپارم. این را خالصانه گفتم. خدایا چنان مراقبش باش که هرگز سوار مترو نشود.حتی اگر سر موقع ...
10 مرداد 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد