امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

امیرحسین

این روزها...

1391/8/28 23:31
نویسنده : مامان و بابا
598 بازدید
اشتراک گذاری

چند کار جالب میکنی، دلم نیامد ننویسم:

١)بغض کردن هنگام ناراحت شدن همچنان برقرار است.

٢)مخلوط مولتی ویتامین با شیر را نمی خوری!! حالا در دو نوبت با شیر بیشتر قاطی میکنیم و بهت میدهیم! فعلا سیاست پدرانه و درایت مادرانه حریفت شده اند!!

٣) کتایهایت را خوب و با دقت می خوانی. مامان برایت کتاب را باز میکند و شکلهایش را توضیح میدهد. من اینطرف دارم درس می خوانم اما در کلاس مادرو پسر اتاق بغلی هستم."مثلث سفید، مثلث آبی، امیر حسین یه عالمه مثلث"

٤) یک هفته ایست که مجموع مطالعات گریه شناسی ما و خانواده نشان می دهد امیرحسین زمانی که شیر می خواهد بغض کرده و می گوید:"ما ما" ما ما هایش تکرار میشود و مطلع گریه اش است. همه کلی خوشمان میاید.

٥)بعد از خوردن شیر باید راهت ببرن وشما تمام اطرافت را نگاه کنی. اگر ثابت بایستیم یا کله میزنی یا نق میزنی یا هردو. اسمش را گذاشتیم گردش علمی تفریحی

٦) اگر شیرت دیر برسد گریه می کنی مشتی!مامان که میاید شیرت بدهدشیر نمی خوری تا نقت را کامل بزنی بعد شیر خوردند را شروع میکنی. ضمن شیر خوردن هم هی نقهای خفیفی میزنی.

٧) دیشب با یکی از جوجوهای بالای سرت دعوایت شده بود و مدام دعوایش می کردی...چشم تو چمش بودی

٨) شبها قبل از خواب نق مفصل میزنی. مامان بابا دلشان نمیاید تنهایت بگذارند. سه شب است نیمی از تخت ما را فتح کردی...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

یه مامان
29 آبان 91 2:03
امیر حسین عروسک داره?


فراووووووووووون!!!! مال اون دورانیه که هنوز معلوم نبود امیرحسینه!!
علامه كوچولو
29 آبان 91 7:41
ماشاءالله روز به روز داره نازتر ميشه عروسكهاشو ببنين مثل خودشن :از لحاظ قشنگي گفتماااااااااااا
مامان تسنیم سادات
29 آبان 91 11:31
چه قیافه جدی گرفته این جیگگگگگگر .... فکر کنم از برکات کتاب خوانی باشه ....
مامان امیر حسین
29 آبان 91 16:02
الهییییییخاله قوبونت بشه که انقدر با مزه ایآفرین هی نق بزن بگو دیهه همه ی مزه ی ما بچه ها به همین نق نق هاس دیگه!!!

خاله خنده هاش خوشمزه تره ها!!!

زینب (مامان فرشته آسمونی امیرعباس)
29 آبان 91 19:37
سلام... ماشالله روز به روز بزرگتر و جذابتر میشود این نازنین پسر... صاحب اسمش نگهدارش باشد انشالله
مامانی
29 آبان 91 20:11
عروسکاشو
عمه جونی
29 آبان 91 20:22
جونم عمه جون ! از این عکسا ؟؟؟ وای وای وای!!!
پدر بزرگ
29 آبان 91 20:57
حالا خیلی مانده تا معنی فرزند سالاری را درک کنید شب دراز است و قلندر بیدار
مامان میثم وفاطمه
29 آبان 91 22:50
یکی این پسره رو از میون دخترا جمش کنه
مادری امیر حسین
30 آبان 91 0:14
به زبان امر حسین بخوانیدتازه عمه جونی خبر نداری تو بیمارستان اون موقع که بدنیا اومده بودما منو گذاشته بودن میون یه عالمه نینیه دختر مادری اومد نجاتم داد سرم درد گرفته بود ازبس گریه میکردن
عاطفه
30 آبان 91 12:18
سلام. ای جونم چه نی نیه نانازی. مرسی که به وبم سر زدی.انشا الله اگه قسمتم باشه میشه.هر وقت خدا خودش بخواد و صلاح بدونه بهم نی نی میده. برا امیر حسین جوون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد