و باز حساسیت...
و ما همچنان با این حساسیت امیرحسین به پوشک دست به گریبانیم. یک روز و نیم(5شنبه و جمعه) امیرحسین را پوشک نکردیم و تن تن لباسهاش خیس میشد و ما هم تن تن میشستیم و روی بخاری خشک می کردیم. بهتر شد و با خیال راحت دوباره شنبه پوشکش کردیم منتهی یه مارک دیگه. اما این اوضاع خیلی پایدار نبود و فرداش همسرم زنگ زد و گفت دوباره پاها و پشت امیرحسین جوش های قرمز زده و ملتهبه. با دکترش تماس گرفتیم و گفت دوباره همون کارها را انجام بدین و اگر خوب نشد برین متخصص پوست. سریع از دانشگاه رفتم خونه مادربزرگ امیرحسین و مامانشو بردیم خونمون. حال هر دومون حسابی گرفته بود. و دوباره پسر را پوشک نکردیم. نگران بودیم حساسیت غذایی هم باشه. از یکی از دوستان شماره متخصص آلرژی را که پسرش تحت نظر اون بود را گرفتیم. امروز بعد از ظهر رفتیم. مطبش خیلی شلوغ بود و امیرحسین هم کلی با ما راه اومد و آروم بازی میکرد. یک ساعتی معطل بودیم. دکتر پس از معاینه گفت حساسیت تماسیه و پوشکش نکنید! ممکنه طول بکشه تا خوب بشه! باز خیالمون راحت شد! برای اینکه برویم دکتر امیرحسین را دوباره پوشک کردیم و وقتی برگشتیم دیدیم دوباره جوشهای پشتش ظاهر شده!
پسرک اما عین خیالش نیست! نمی دانیم خارش دارد یا نه. منتهی چیزی که اذیتمان می کند این است که می بینیم گاهی دستش را می برد سمت کمرش و می خاراندش. خودمان را اینطور راضی می کنیم که این یک عادت است.
به نظرم عید امسال باید در خانه باشیم و بعیده بتونیم خونه اقوام بریم!
یک طبقه پایین تر عمه امیرحسین هر روز بد تر از دیروز است. این ویروس یا عفونت یا هر جانوری که هست سخت از پا درش اورده. گریه های زهرا کوچولوهم که قطعی ندارد! طفلک عمه وقت خوابدیدن هم ندارد.