امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

امیرحسین

توانایی های ماه دهم!

1392/4/6 20:08
نویسنده : مامان و بابا
590 بازدید
اشتراک گذاری

توانایی های که تا الان پسر گل ما کسب کرده:

کدو قل قله زن! با سبک خاصی روی زمین میخزه. با کله و سینه و پاهاش! یکم که از این کارها میکنه، خسته میشه و شروع به قل قل خوردن میکنه و از این سمت اتاق به هر جایی که میخواد با قل خوردن میره!

راه رفتن! عاشق راه رفتنه و با یه غرور خاصی قدم میزه. باید زیر بغلشو البته بگیریم! واسه همینم که خیلی راه رفتنو دوست داره بالاخره تسلیم شدیم و براش یه رو روک خریدیم! چند بار هم تلاش کرده و دستشو به جایی گرفته و نصفه نیمه بلند شده.

حرف زدن: واژه هایی که تا الان میگه: ماما، بابا، دَ دَ، نِ نِ(نی نی)، مربع(!)، ببر چون تو کتابهای هوش کودک وقتی عکس ها را می بینه بهش اسم هر شکل را میگم!

تعارف کردن! هر چیزی حتی نون بربری که عاشقشه را دستش باشه بگیم بده، دستشو دراز میکنه و بهمون میده. البته فقط تعارفه ها!اگر بخوای بگیری نونو محکم میگره و باید به زور از دستش بکشی. اگر هم دهنمونو باز کنیم وب بگیم به ما هم بده بخوریم قشنگ دستشو دراز میکنه و میذاره تو دهنمون. و ولکن هم نیست و ده بار باز دستشو دراز میکنه و به زور میکنه تو دهنمون. بعضی وقتها هم خودش دهنمونو با سدتش باز میکنه و میذاره دهنمون.

ماشین بازی: چند وقتیه یاد گرفته ماشینشو میذاریم جلوش خودش عقب و جلو میربره و باهاش بازی میکنه. چرخوندن چرخ را هم خیلی دوست داره. ماشینهاشو بر میگردونه و با انگشت اشاره یا شست(شصت!) چرخهاشو میچرخونه.

تمرکز! وقتی می خواد روی چیزی تمرکز کنه یا کاری را با تمرکز انجام بده نوک زبونشو میاره بیرون!

کشیدن شلوار بالا! دیروز وقتی مادری بعد از تعویض امیرحسین شلوراشو تا نصفه بالا داده بود، امیرحسین خودش دست میندازه و شلوارشو بالا میکشه!

 اعتراض! وای به زمانی که چیزی که دستشه و دوست داره را ازش بگیری. شروع می کنه به اعتراض و جیغ زدن. بعضی وقتها هم شیرجه میره به سمت دستتو می خواد به زور ازت بگیره. یکی از اون چیزها پماد کالوندولاست که خیلی تیوبشو دوست داره!

لوس کردن! با یه لحن خاصی وقتی منو میبینه جیغ میرنه و خودشو لوس میکنه!

پا رو پا انداختن! همیشه و در همه حال یه پاشو رو اونیکی میندازه! حتی تو خواب!

دست دسی و اتل متل هم که خیلی وقته بلد شده!

کتاب خوندن! کتاب های شعری که براش از نمایشگاه کتاب خریدیم را خیلی دوست داره و هر وقت کنارش میشینم و براش می خونم خیلی با دقت نگاه میکنه و به ورقه های کتاب دست میزنه. وقتی هم براش کتاب قصه میخونیم بلند بلند حرف میرنه و مثلا اونم داره کتاب را با ما میخونه!

قصه گوش دادن! خیلی خوب به قصه هایی که براش می گیم گوش میکنه. قصه شنگول و منگولو و خیلی دوست داره و در هر شرایطی حتی وقتی نصف شب از خواب پامیشه و خیلی بد اخلاقه با دقت قصه را گوش میکنه. مادری و بابایی زیاد براش این قصه را میگن. وقتی هم پدر بزرگ براش قصه میگه امیرحسین غش میکنه از خنده! خودمونم نمی دونیم چرا!! 

بای بای کردن!

اشاره کردن. الان یاد گرفته چرخ ماشین، چشم عروسکش، دایره های و مربع کتابهاش را با انگشت اشاره نشان بده.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

مامان تسنيم سادات
4 تیر 92 0:26
اين پسريووووو ....پاهاشو مى خوام بخورم.. لابد صداشونو هى تغيير ميدن كه امير حسين مى خنده ...!
مامان تسنیم
4 تیر 92 10:48
مربع گفتنش خیلیییییییییییی پیشرفته است ها می فهمیدم تیوپ کرم و پماد چی داره بچه ها اینقدر دوست دارن خوب بود
مامان رادمهر
4 تیر 92 11:53
ماشالله.اتفاقا رادمهر هم دوست داره پاهاشو بندازه روی هم.نمی دونم چرا بچه ها این کارو دوست دارنبوس واسه امیرحسین عزیزم که واسه خودش مردی شدهراستی عیدتون مبارک.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد