امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

امیرحسین

تولدت مبارک...

1392/6/19 0:34
نویسنده : مامان و بابا
660 بازدید
اشتراک گذاری

روز یکشنبه 17 شهریور92 تولد گل پسرمون امیرحسین بود.  اون روز از ظهر امیرحسین پیش پدربزرگ و مادری بود و مامان و باباش خونه را برای جشن تولدش آماده میکردن. اونا میخواستن پسر کوچولوی یکساله شونو را سورپرایز کنن واسه همین تا اخرین لحظه اماده شدن خونه نذاشتن بفهمه! امیرحسین تا وارد خونه شد و کاغذ رنگی ها و بادکنک را دید کلی ذوق کرد و خندید. با اینکه از ظهر به اینور نخوابیده بود و حسابی خوابش میومد اما نمی خوابید و دلش نمی اومد خونه خوشگلشونو ول کنه. حتی مامان و بابا دوبار تلاش کردن امیرحسین تا قبل از اومدن مهمونا یه چرت بزنه اما امیرحسین زود از تخت پایین میومدو میرفت تو پذیرایی! این شد که پسر ما تا ساعت 11 بیدار موند.

در حال سواری بر روی سه چرخه(هدیه مامانی{مامان مامان}) لازم به ذکره که امیرحسین جمعه ای از این سه چرخه میترسید!!

اینم پیتزای پنجره ای که پس از فراهم نمودن مواد اولیه توسط بابایی، به دست پدربزرگ و مادری به بهترین شکل و مزه طبخ گردید در حد المپیک!

آقا امیرحسین در حال میل کردن پیتزای سبزیجات!!

 

و امیرحسین بالاخره ساعت 11 شب رضایت داد و خوابید. وکادوهاش در غیابش باز شد.

مامانی و بابابزرگ، سه چرخه/مادری و پدربزرگ:مقادیر بسیار زیادی پول خارج از حد تصور!!

خاله ای: یک دست لباس خوشگل/ عمه: یک ست رالی 

مامان و بابا: دوچرخه

اما امیرحسین ساعت 1.5 شب از خواب بلند شد و اونقدر گریه کرد و بد اخلاقی کرد که مامان و بابای خواب آلودش مجبور شدن ببرنش تو خیابون ماشین سواری. اونقدر چرخ زدن که مامانش خوابش برد اما پسرک بیدار بود و چون مامانش خوابش برده بود، امیرحسین در بغل باباش با هم رانندگی می کردن!! خلاصه بابایی اونقدر ماشینها و درختها را نشون امیرحسین داد تا بالاخره ساعت 3.5 خوابش برد. البته بازم تا صبح دوبار دیگه از خواب پاشد و خونه را روی سرش گذاشت!!صبح بابایی یک ساعت دیر به جلسه اش رسید!

با تشکر از تمام اعضای خانواده که لطف کردن و وقت گذاشتن و تشریف اوردن و برای پسر ما هدیه اوردن. و نیز از تمام دوستان عزیز و بزرگوار وبلاگیمون که تولد امیرحسین یادشون بود و مارو مورد لطف قرار دادن و شرمنده نمودن.

و خدا را بارها شکر میکنیم که در همان ایامی که شش سال پیش پیوند اسمانی ما با هم شکل گرفت، میلاد حضرت معصومه(س)، جشن تولد یکسالگی دردانه یمان را گرفتیم.

دعایت می کنیم که انشالله مصداق همین ایه باشی پسر کوچک:

وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا  

و درود باد بر من، روزى كه زاده شدم و روزى كه بميرم و روزى كه زنده برانگيخته شوم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

فاطمه مامان زهرا مسافر كربلا
19 شهریور 92 0:56
عمه جوني تولدت مبارك گل پسرم . داداش و زن داداش عزيزم ، به ما خيلي خيلي خوش گذشت ، ممنون از زحماتتون ، خسته نباشيد. *مي بينم كه تو همه عكسها يا خودم هستم يا دخترم يا هر دو ! *دوستان گرامي به دندون دخترك در عكس نهم نيز توجه بفرماييد !
☁☀☁ مامان تسنيم سادات
19 شهریور 92 1:53
عزززززيزم تولدت مبارك مباركت باشه فسقلى من ولى سه چرخه كه ترس نداره من فكر كردم چه عروسكى گرفتييييييييين ..!!!! الان ديگه امير حسين آمادگى داره در مسابقات دو چرخه سوارى شركت كنه خيلى قشنگم نشسته روى سه چرخه ... كاملا حرفه اى
☁☀☁ مامان تسنيم سادات
19 شهریور 92 1:55
اوووو .... اون يكى فسقلى رو كه چند ماه ديگه هم تولدشه .... دندونشم ديديم عمه خانم خيالت راحت عزززززيزم چقدرم خوشحاله تولد پسر داييشه
علامه كوچولو
19 شهریور 92 8:11
سلام امير حسين عزيزم! هفدهم مشهد بودم و دور از دسترسي به نت اما به يادت بودم و برات بهترين ها رو آرزو كردم اميدوارم عمرت پر بركت و روزگار بر وفق مرادت باشه و هميشه ايام در سايه الطاف حضرت حق و والدين با محبتت موفق و موئد باشي يكسالگيت مبارك
مامان تسنیم
19 شهریور 92 9:38
خدا را شکر که تب این دوتا فسقلی خوب شده بوده چه جشن خانوادگی خوبی!!! میبینم که اراده زهرا خانوم برای حضور تا اواخر جشن تولد خیلی محکم بوده تا آخرش بیدار ووووووووووواااااای پس همه خستگی زحمتایی که کشیده بودین به تنتون موند با شاهکار آخر شب راستی چه جالب ما هم جشن تولد یکسالگی دخترک را در ایام تولد حضرت زهرا(س) گرفتیم روزی که درست شش سال پیش اش عقد کرده بودیم!!!
مامان صدرا
19 شهریور 92 10:39
آمین بابت دعای بسیار زیبایتان باز هم تولد پسر گلتون مبارک باشه شش ساله پیش ایام ولادت حضرت معصومه (س) من و همسرم با هم عقد کردیم. حسن تصادف جالبی بود.
زینب مامان نازنین زهرا
19 شهریور 92 13:34
سلام عزیزم ... انشالله 120 سال در کنار هم با عزت و خوشی و خرمی زندگی کنید ... مامانی مهربون من 16 ساعت 12 شب اومدم پیغام دادم ولی چون با گوشیم بود فکر کنم ارسال نشد خواستم بگم ما بی معرفت نیستیما به یادتون هستیم شدیییییییییییییییییییییییییییییییییید
خالدی
19 شهریور 92 18:33
سلام مامانی جان . بازم تولدش مبارک .گل پسری قند عسلی... .ماشاالله هزارماشاالله وااااااااااااااااای خدااااااااااااااااااا بخولمش . امیرحسین جان برات بهترینها رو آرزو میکنم در کنار خانواده ی عزیز و محترمت . کادوهای قشنگتم مبارک . راستی دندون دختر دایی جانش زهرا جونم هم مبارک دیگه تا تولدش چیزی نمونده نازنازی
˙·٠•●♥فاطمه مامان مطهره ♥●•٠·˙
19 شهریور 92 18:36
سلام به مامان وبابای امیرحسین جون اولا که تولد گل پسرتون مبارک باشه انشاالله زیر سایه امام زمان تولد 120سالگیشو جشن بگیرید ثانیا خیلی کنجکاو شدک بدونم خمیر پیتزا رو چجوری درست کردید ممنون. یاعلی
مامان امیرعلی
19 شهریور 92 23:16
تولدت مبارک گل پسری ایشاءالله عکسای عروسیت مامان خانم خسته نباشی از یک سال مادری
مامان رادمهر
19 شهریور 92 23:28
امیرحسین عزیز اولین سالگرد تولدت مبارک.انشالله جمعتون همیشه همینطور برقرار باشه و تنتون سالم و لبتون خندون. امیرحسین دقیقا برعکس رادمهر عمل کرد.رادمهر تو جشن تولدش خواب بود و دیگه قصد بیدار شدن نداشت.البته طفلی دارو خورده بود به خاطر کسالتش.
مامان آروین (مریم)
20 شهریور 92 6:54
عزیزتر از جانم تو قلبی به بزرگی دریا و روحی به وسعت آسمانها داری امیدوارم همیشه شاداب، خندان و سالم باشی تولدت مبارک
مامی امیرحسین(فاطمه)
21 شهریور 92 0:00
تولدت مبارک عزیز دلم.انکار همین دیروز بود اودی دنیا.ماشالا ماشالا خیلییی ماه شدی.آدم کیف میکنه عکساتو نگاه میکنه.ماشاالله لا قوه الا بالله العلی العظیم... خسته نباشی مامانی برای یک سال زحمت .ایشالا سال به سال امیرحسین همینطور شاد و سلامت باشه و دور هم خوش باشین
فاطمه (مامان محمدسجاد)
22 شهریور 92 23:29
اون پیام قبلی که خیلی زیبا بود مال من بود که اسمم هم فاطمه است (مامان محمدسجاد). هول شدم یهو.
فاطمه (مامان محمدسجاد)
22 شهریور 92 23:30
ُسلام علیکم. آقا یه وقت فکر نکنید ما اتفاق به این مهمی یادمون نبوده ها. از اول شهریور تولد امیرحسین نازنینو یادم بود ولی وقتی وقت تبریک شد هرچی اومدیم پست شهادت امام صادق (ع) بود . دلمون نیومد اونجا تبریک بگیم. حالا. دسسسست و جیییییغ و هورررررا تولدت مبارک پسر خوش تیپ. ایشالا صد و بیست ساله شی. نه، صد و بیست سال کمه. همیشه زنده باشی. ایشالا با محمدسجاد من توی سپاه آقا سربازی کنید. جامون خیلی خالی بوده که از اون پیتزا ها بخوریم. هدیه هاشم خیلی خوشگلن. دست همه درد نکنه. چی شد؟
چيكو (مامان اميرحسين)
23 شهریور 92 9:36
سلام اميرحسين جان تولدت مبارك عزيز (البته با تاخير ان شالله كه120ساله بشي اتفاقامنم براي اميرحسين روز14شهريور (دوماه زودتر از ،)تولد 2سالگيشو گرفتم آخه اون موقعه محرم شروع ميشه- خوشحالم كه جشن تولداميرحسينا تقريبا همزمان شده بود
زهرا(✿◠‿◠)
29 شهریور 92 15:57
تولدش مبارک باشه... ان شاللا که سالهای سال زیر سایه ی امام زمان و شما پدر و مادر شایسته...عمــــــــــــــر با عزت داشته باشه! کادو هاشم مبارکش باشه
ما من و گاهی بابا
29 شهریور 92 23:16
تولد که ما رو دعوت نکردین لطفا عروسی ما رو فراموش نفرمایید!!! مبارکههههههه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد