امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

امیرحسین

آتلیه یکسالگی

1392/7/18 23:09
نویسنده : مامان و بابا
604 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز با خاله ای امیرحسین را بردیم اتلیه. از دیشب نگران بودم امیرحسین مثل سه شنبه صبح زود از خواب بلند بشه و وقتی که می خوایم بریم بد اخلاق باشه. و همین هم شد صبح ساعت 6 پاشد!! و البته ما هم گذاشتیمش تو تخت خودمونو کنار من دوباره خوابش برد. ساعت 10 رسیدیم اتلیه. خیلی به ما دور نبود. وقتی رفتیم اونجا به ما قالبهایی که داشتن را دادن تا انتخاب کنیم. در همین اثنا آقا امیرحسین هم بدون کوچکترین غریبی با اعتماد به نفس تمام اتاق های اتلیه را بازرسی کرد و کلی با پرسنل اونجا دوست شد!! یه ماشین دیده بود مدام داد میزد :ماه ماه!!

خلاصه عملیات عکاسی شروع شده بود و ما با هر صدا و صوت و ادایی بود تلاش کردیم عکس بگیریم.دیشب سه تا بسته باتری خردیده بودیم و تو تمام اسباب بازی هاش گذاشتیم تا صدا در بیارن و البته امیرحسین هم کلا تو این دوساعت سه چهار تا لبخند بیشتر نزد.  یواش یواش داشت خسته میشد میومد پیش من و دستاشو بالا میکرد تا بغلش کنم. منم بغلش می کردم و میبردمش میذاشتمش پیش دکورها تا دوباره عکس بگیریم. چند دفعه که این اتفاق تکرار شد، دیگه نمی اومد سمت ما و راهشو کج میکرد و فرار میکرد!! خلاصه دیگه تو دو تا دکور آخر دعوامون میکرد. وقتی برگشتیم خونه دیدیم بابایی یه چیزی جا گذاشته و اومده برداره. مارو که دید گفت چقدر هر دو تون خسته و نذار شدین. امیرحسین تا بابایی را دید پرید بغلش و محکم بهش چسبید. از دست ما فرار کرده بود.

بعد از ظهر بابایی به امیرحسین میگه: امیرحسین رفتی آتلیه چکار کردی؟ و امیرحسین دستاشو بالا پایین میبره و میگه: گیگو مینو نو نی و.... و برای باباش تعریف میکنه!

بابایی میگه خودمون بهتر از اتلیه عکس میندازیم و منم بهتر از اونها روش کار میکنم. فقط دوربین اونها یکم(فقط یکم!!) بهتره و نورشون!!! یعنی بابای اعتماد به نفسیما!!

امروز رفتیم با بابایی عکس انتخاب کردیم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

مامان امیررضا
18 مهر 92 14:48
سلام به اقا امیر حسین و مامانش ما هم مثل شما برای گرفتن عکس تو اتلیه همین مشکل ها رو داشتیم... عزیزم امیررضای من از پسری شما 11 روز کوچکتره...خوشحال میشم اقا امیرحسین وارد جمع دوستای پسری بشه اگه شما هم تمایل داشتین به ما سر بزنید و همدیگه رو لینک کنیم.. منتظر حضور گرمتون هستیم.... آدرس وبلاگ amirsz.niniweblog.com
〰〰مامان تسنيم سادات〰〰
18 مهر 92 22:38
اين آتليه بردن واقعا پروژه ايست براى خودش ...
مى گم احينا پياده رفتين تا اونجا ديگه نه ...؟؟


یه چی بگم!! باز شیطون رفته تو جلدم!!
نپرس...
علامه کوچولو
19 مهر 92 22:19
سلام بی صبرانه منتظر عکسهای اتلیه می مانیم
مامان تسنیم
20 مهر 92 8:52
اااا پس از جوابت به مامان تسنیم سادات معلومه کجا رفتی انشاالله که عکسهاش هم مثل خود گل پسرت خیلی خوشگل شدن
مهتاب
20 مهر 92 12:09
اخ جون عکس نگفتن کی اماده میشه تا برای دیدنشون روز شماری کنم
مامان رادمهر
21 مهر 92 19:54
این دردسرهای آتلیه رو باید جزء روشهای بچه داری تو کتابها بنویسن.چون همه باهاش درگیرن.عکساشو گرفتین بذارین روی ماه گل پسرو ببینیم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد