روز شمار زایمان : هفته 34
امیر حسینم داریم کم کم به روز دیدار نزدیک میشیم! ١ماه و نیم دیگه به امید خدا تو در آغوشمی خیلی دوست دارم زودتر ببینمت... یعنی من دارم مادر میشم؟!!
گلکم این روزا وقتی زیاد تکون میخوری یا خودتو قلنمبه میکنی دلم برا دیدنت ضعف میره... نمیدونم شاید یه روزی هوای همین روزا رو بکنم
گاهی با خودم فکر میکنم تو واقعا" میفهمی من باهات صحبت میکنم؟ یا چقدر قربون صدقت میرم؟!
شیطون مامان و بابا، این روزا گاهی به زایمان فکر میکنم و بعد ترجیح میدم کمتر بهش فکر کنم شیرینی در آغوش گرفتن تو به همه این سختی ها می ارزه
بابایی هم این روزا خیلی بی تابه دیدنته! مواقعی که تکوناتو از رو دلم حس میکنه کلی ذوق می کنه!! وقتی سونوگرافی میریم برق شادی رو تو چشاش میبینم! کاش میتونستی ببینی وقتی دکتر گفت تو فسقلی ٨ماهه، ٢.٥ کیلو شدی چه احساس شعفی بهش دست داده بود! شدی امیر حسین پهلوون! یا امیر حسین قلمبه!!
کوچولوی دوست داشتنی من، خیلی ما رو منتظر نذاریا!!