امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

امیرحسین

کارتون :درمان قطعی ریفلاکس!!

1391/5/16 16:06
نویسنده : مامان و بابا
597 بازدید
اشتراک گذاری

دو شب پیش افطار مهمون خانواده شوهر عمه ات بودیم. رستوارنش باغ بود و خیلی با صفا. من یکم بعد از شام ریفلاکس کردم. ماشالله اینقدر بزرگ شدی که به دلم فشار میاری. خلاصه تو محوطه با بابایی قدم میزدیم و بابایی هی میگفت امیرحسینو میارم اینجا بدوه اونجا بپره تو حوض با اون مجسمه ها بازی کنه و ... حسابی داش برات نقشه میکشیدمتفکر. گفتم بابا کلا ما یه دفعه در سال میایم اینجا! حالا چقدر نقشه می کشی. کلا بابایی باحال سر ذوق میاد.قلب

شب اومدیم خونه تمام سر دلم میسوخت.ناراحت شروع کردم نق زدن!!گریه

 بابایی هم لپ تاپو اورد و یه کارتون بامزه گذاشت. منم مثل بچه ها دراز کشیدم  و باهم شروع کردیم کارتون دیدن{آخه من تنها کارتون نمی بینم و بابا هم باید بیاد!!}. بنده خدا فردا باید میرفت سر کار تا ساعت ٢:٣٠ شب کارتونه تموم شد. منم کلا دردم فراموش شد.

بابایی میگفت ما فکر میکردیم امیرحسین به دنیا بیاد خواب شبمون تعطیله، شیطون هنوز نیومده مارو از خواب انداخته.صبح اینطوری رفتniniweblog.com

 و منو شما هم باهم خوابیدم!!!خمیازه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان محمد صادق(زهرا)
16 مرداد 91 15:40
چه بامزه!!!! منم آخرای باردارم همین طوری بودم! هفته ی آخر که اصلا فقط یه قورت آبم می خوردم سوزش معده داشتم!!!
مامان محمد صادق(زهرا)
16 مرداد 91 17:20
راستی بیا هدیه ات و بگیر! توو وبلاگم واسه دوستای خوبم هدیه گذاشتم.... بیا سهمت و وردار قبل از شب قدر!
مامانی
16 مرداد 91 17:59
چه بامزه

راستی اینروزا دعوتتون میکنم ولی نمیاین پس انتظار اومدن به وبتون رو نداشته باشین

یاعلی


!!!
مامان تسنیم
17 مرداد 91 16:07
واقعا امان از رفلاکس... من که آخرای بارداریم نشسته میخوابیدم آخه اگه عادی خوابم میبرد از سرفه های رفلاکس بیدار میشدم
مامان رازی
17 مرداد 91 16:17
چه بامزه من که هنوز اول راهم... اشالله که زودی همه اینا یادت میره و امیر حسین کوشولو میاد به خونه و صدای خنده اش تموم خونه رو پر میکنه اونوقت دیگه کارتونم نمیشه دید... ممنون که توی وبلاگ تمشک نظر گذاشتین...
سارهـــ .
17 مرداد 91 22:52
تو وبلاگ هبه ی پروردگار گذاشته بودی دعای مجیر هست تو وبتون اومدم دنبالش گشتم پیداش نکردم کجاست؟ خوشحالم که اومدم اینجا... از پیوندهاتون خیلی خوشم اومد که نوشته بودید سرباز امام زمان
عروسک خانوم
19 مرداد 91 16:28
اسم کارتونش چیبود من از وقتی باردار شدم عاشق کارتون شدم تبریک میگم همسرتون خیلی مراقب شما و نینیه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد