امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

امیرحسین

اولین احیای سه نفره

1391/5/18 22:52
نویسنده : مامان و بابا
564 بازدید
اشتراک گذاری

امسال اولین سالی بود که من و بابا دوتایی باهم خونه احیا میگرفتیم. هر سال می رفتیم مسجد دم خونه. ولی امسال چون شما دیگه تو دل من بزرگ شدی نرفتیم. نمازو با بابا خوندیم. بعداز نماز زیارت امام حسین(ع) در شب قدر را خواندیم. بابایی رفت تلویزیون را روشن کرد گفت بیا مسابقه وزنه برداری ببین. من که اومدم نشستم خودش رفت سر نماز شب قدر!!! گفتم نامردیه...

بعد از مسابقات شروع کردیم به دعای جوشن کبیر. البته از سر شب گیر داده بود دعای ابوحمزه بخونیم منتهی من زیر زیرکی رد کردم.  بابا میخوند.niniweblog.com

یه کیسه خرمای مدینه گذاشتم جلوش گفتم بهش فوت کن!!! تا 60 که رسید گفت تو مسجدهم ملت الغوث الغوثشو میگن ،مداح یه استراحتی میکنه. منم از اونجا به بعدش الغوثاشو جای بابا میگفتم. یه جاهایی هم بعضی بنداشو واسمون توضیح می داد. به من بیشتر از مسجد چسبید.

بعد از دعا تلویزون حرم امام رضا را نشون میداد. قرار شد سخنرانیشو گوش کنیم و بعد با هم قران سر بگیریم. بابا پای تلویزون دراز کشید و وسط سخنرانی خوابش برد! منم بیدارش نکردم. قران را با حرم امام رضا سر گرفتم. بابا وسط روضه امام حسین بیدار شد. البته روضه شش ماهه امام حسین. قربونش برم...

من با تلویزیون قرانمو سر گرفتم و بابایی هم وضو گرفت و خودش قران سر گرفت...

نزدیک اذان شده بود.برای سحر یکم کلوچه خوردیم. صبح زود بابایی رفت سرکار و منو تو بازم خواب بودیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

زهرا از نی نی وبلاگ213
19 مرداد 91 6:49
قبول باشه عزیزم در این شبها منو از دعا فراموش نکن همسایه
زهرا از نی نی وبلاگ213
19 مرداد 91 6:52
بالا نشد نظر بذارم واقعا خدا رو شکر ایشالا نی نی نازت به سلامت دنیا بیاد ما هم اتفاقا چند شب پیش همین بحثو میکردیم که پارسال رمضان خبری از بارداری حتی نبوداما امسال خدا به ما یه پسر کوچولوی سالم و ناز داد و جفت پسرامون کامل شد خدا رو صد هراز مرتبه شکر
مامان محمد صادق(زهرا)
19 مرداد 91 8:43
عزیزمممممممممممم چقد خوشمزه نوشتی! خیلی بهم چسبید!!! مام موندیم با تلوزیون.... محمد صادقمم تا 4بیدار بود!!! شب زنده دار بود بچچچچچم!!!!
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد