کارخرابی
الان جمعه شب است. امیرحسین ببدار شده و پس از مقداری نگاه کردن شیر می خورد. وسط شیر خوردن صداهایی از توی پوشک میاید. دیگر شیر نمیخورد. بابا میگوید عوضش کنیم. طبق روال مامان دستهای پسری را میگیرد که خودش را نجس نکند و بابا مشغول عوض کردن پوشک. مامان چشم تو چشم پسر است و مدام قربان صدقه چشمان و صورتش. آن پایین وسط کار بابا یه صداهایی میاید. بابا دستمال کاغذی میگذارد و امیرحسین هم دیگر خود را ول میکند. شش هفت دقیقیه ای روال همین است بابا دستمال را عوض می کند و امیرحسین از نو. از صبح یکبار کار خرابی کرده بود. خیالمان راحت می شود. مامان همچنان به صورت پسر نگاه می کند. بابا میگوید زرنگیها مارو فرستادی این پایین کارخرابیها را نگاه کنیم و خودت اون بالا صورتشو. همه می خندیم. و باز امیرحسین خودش را ول داد.
عکس: امرحسین بعد از حمام در تخت/چهارشنبه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی