امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

امیرحسین

چله

1391/7/26 23:36
نویسنده : مامان و بابا
749 بازدید
اشتراک گذاری

ما هم خیلی خودمان رسم و رسوماتی در این زمینه نداریم. منتهی از باب اینکه 40 روز گذشت از اولین روز تولدت، دیشب را جشن گرفتیم! البته میمنت چیزهای دیگر هم در میان بود. تولد مادری که 26 مهر است. شب اول ذی الحجه و جشن عروسی حضرت زهرا و امیرالمومنین. چه چله خوبی. بابا از هفته قبل گفته بود چله تو به همه شام میدهد. ساندویچ مرغ با قارچ!محصول خودش. عمه هم کیکبرای تولد مادری خرید و آورد. بابا هم از دانشگاه ساعت 7:30 آمد. خیلی خسته بود اما پسلی بهش انرژی می داد. بماند که انگار چند روزیه که شبها بابا رو کم می بینی انگار ازش غریبی میکنی و خیلی تحویلش نمیگری. تا باهات حرف میزنه نق میزنی. بابا ساندویچ ها را درست کرد. خیلی خوشمزه شده بود. در حین شام هم فوتبال ایران و کره. خلاسصه بعدشم کیک. کادو مادری را دادیم دست تو. تو هم محکم گرفتیش و مادری از شما تحویل گرفت. تا اومد دعوامون کنه که این چه کاریه و... گفتیم :"امیرحسین خریده، هرچی هم بهش گفتیم مادری میگه اینکارا چیه،گوش نداد!!"

به این میگن تزیین غذا با سس!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

مامانی
26 مهر 91 23:40
تولدش مبارک ممانیییییییییییییییییییییی
مامان حانیه
27 مهر 91 10:37
مبارکه
زهرا از نی نی وبلاگ213
27 مهر 91 13:43
خوش بگذره تولد مادری هم مبارک باشه
شام هم نوش جانتان
حمام چهل روزگی خودت و پسرکوچولوت چی؟ نرفتی؟ جالبه ما رسم و رسوم خاصی داریم اگه وقت کردی خاطره چهل روزگی محمدپارسا رو بخون یه توضیجاتی هم راجع به آداب و رسوم جاهای دیگه نوشتم


سلام
خونده بودیم! جالب بود
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد