عقل کودکانه!
یکی دو هفته ای میشود دیگر ویتامین آ د را مثل قبل ترها خوب نمی خوری. به قول معروف "عقلت می رسه" و تن به خوردنش نمیدهی. یا لبانت را غنچه میکنی و نمذاری قطره چکان بگذاریم یا از بغل دهانت میریزی بیرون یا در دهانت نگه میداری و تف میکنی!!! بابا اما یک راهکار پیشنهاد داد. قطره را با شیر مامان قاطی کرده و بهت میدهیم. تو هم گول میخوری و شیشه را میک میزنی! فعلا با سیاست پدرانه دو هفته ای حریف عقل کودکانه ات شده ایم...
وقتی شیر می خوری دوست داری موقع آروق گرفتن راهت ببرن و تو کنجکاو در و دیوار را نگاه کنی. طوری نگاه میکنی انگار آمدی موزه لور پاریس. اگر راهت نبریم نق میزنی...
به جوجو های گردان بالا تختت خیلی توجه میکنی. خصوصا وقتی موزیک هم میزنه. دهانت را باز میکینی و دست و پا میزنی. فعلا راهکار خوبی است برای نق زند هایت...
توی تختت داشتی دست و پا میزدی.بابا به دست جقجقه داد. محکم گرفتی و تکان میدادی. ظاهرا که بدت نمی آمد. اولین دفعه ای است که چیزی را با دست بلند میکنی!!!
عکس/ امیرحسین در تخت، دستش جقجقه در حال تکان دادن
راستی این لباس صورتی هم مامان برای دختر دوستش خریده بود منتهی اونقدر رفتنش به تاخیر میفتد که دخترش بزرگ میشود و این لباس قسمت پسر خودمان شد. یکی از همسایگان مامان بزرگ که اومده بود دیدنت فکر کرده بود تو دخملی!!