امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

امیرحسین

زهرا خانومی!

1391/11/30 19:08
نویسنده : مامان و بابا
780 بازدید
اشتراک گذاری

این جیگر ما زهرا بانو دختر عمه امیرحسین خان هنوز نیومده! خودشو چسبونده تودل مامانشو نمی خواد بیاد! روز شمار بالای وبلاگش زده 9 ماه و 4 روزسوال تو دل مامانش! هر چی امیرحسین عجله داشت و زود اومد زهرا ریلکس نشسته!

امروز آبجی کوچیکه خودم-کوچیک سابق ماشالله الان دوتای من شده!!- را دیدم. حالش خوب بود. الحمدلله. با هم رفتیم ختم مادربزرگ شوهر خواهرم که تازه در گذشته. 

ضمنا این خبر دسته اول را هم بدهم که امروز آبجی خانوم ما رفته ویزیت دکتر و دکتر گفته اواخر هفته بیا برای زایمان. بچه خوب وزن گرفته 3.5 تا 3.7 کیلو(ماشالله). خلاصه همین! 

بماند که هر تلفنی که زنگ میزند همه به هم میگوییم زهرا داره میاد. به قول یکی از شاگرادام" یه وعضی شده!"(دستشم تکون میداد!)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

آسمان
30 بهمن 91 21:41
اصن یه وضی ! به معنای واقعی کنگرخوردن لنگر انداختن‏!‏


خو حسش نیس... حالا چه عجله ایه!!!
بابای حنانه
30 بهمن 91 21:47
دیدی شناختمت آقای معلم .با دوره تون مسابقه فوتبال هم داده بودیم البته یادم نیست که شما هم بودی تو تیم یا نه  

آخه از کجا یادته من کدوم بازیکن تیم بودم؟!!
البته من تو تیم نبودم. اصلا یادم نمیاد از کلاسمون با جایی فوتبال بازی کرده بودن. چندتا اسم مشترک بگو؟!
مامان تسنيم سادات
30 بهمن 91 22:26
هزار ماشاا... به زهرا خانمى دايى جان اسپند دود كنيد براى بچه .....
ماشاا لله لا قوة إلا بالله
خصوصى بارونه ديگه ......
مامانى محترم لطفا خصوصى ( به سبك توى بيمارستانى شد كه أعلام ميكنند خانم دكتر ..... به بخش ....)


پیج شدم! الان میرم!
پدر بزرگ
30 بهمن 91 23:56
حدود 20 سال پیش هر وقت نیاز به استخاره داشتم خودم استخاره میکردم که این امر در بین همکاران انروزم کاری خطیر بحساب میامد و روزانه حداقل یک مورد برای استخاره مراجعه میکردند و عموما می گفتند استخارهایت بی نظیر است حتی چند سال بعد از جدایی گاها تلفنی تقاضای استخاره داشتند اما این مقدمه بود برای اینکه بگویم یک بار برای کاری استخاره کردم که نتیجه بحدی دلنشین امد که انرا گفتم به خط خوش نوشتند و سالها در دفتر کارم نصب کرده بودم و ان این بود ((فاصبر صبرا جمیلا ))که احتمالا زهرا ی گل ما هم برای امدنش به این عبارت تاسی کرده است



بابا بزرگ من دخملیم! نااااااااااااز دالم دیگه


مامی رادمهر
1 اسفند 91 8:14
نکنه زهرا خانوم زیر لفظی میخواد تا بله ی اومدن رو بگه ؟شاید هم رفته گل بچینه با شکوفه های بهاری میاد؟


تو همین مایه ها
مامان آروین
1 اسفند 91 8:24
ان شاالله همه نی نی ها به سلامتی به دنیا بیان ..... مخصوصا زهراخانم که ما هم بی صبرانه منتظر هستیم ..... راستی امیرحسین جون نوه اولی خانواده پدری هستند ؟


هم اول هم ارشد
زهرا(✿◠‿◠)
1 اسفند 91 9:02
ان شاللا به سلامتی دنیا بیاد


ممنون
مامان علیرضا
1 اسفند 91 11:12
سلام
خصوصی دارید


ما (من و گاهی بابا)
1 اسفند 91 12:45
آیه خانم ما 9 ماه و نه روز 9 ساعتش تموم شده بود که تشریف فرما شدن.
زهرا خانوم هنوز وقت داااره


چه سرعت عملی! پس به زهرا عسلی امیدوار باشیم
مامان شازده اميرحسين
1 اسفند 91 13:12
ايشالا به سلامتي!!!!
چه جايي گرم تر و نرم تر و راحت تر از دل ماماني....
اگه دست خودم بود منم هنوز تو دل مامانم بودم،همون طوري پاك ومعصوم....
ولي نشد...
حالا كه اون داره حسابي استفاده ميكنه دايم بگيد:
چچچچچچچچچچچچچچرا!!!

خو دلمون تنگ شده ! میخوایم زودتر ببینیمش!!

عمه جونی
1 اسفند 91 14:12
سلام به همه دوستان ممنون از همتون می خواستم به اطلاع کلیه دوستان و آشنایان برسانم که : امروز زهرا کوچولو 9 ماه و 9 روزش تموم می شه (280 روز) و هیچ قصدی هم برای اومدن هم نداره و الان در شکم بنده اینجوریه داره به ما می خنده !
مامان علیرضا
1 اسفند 91 17:22
خصوصی داری!
آسمان
1 اسفند 91 18:35
شه ژالب !!!
میبینم که با فامیلای ما هم فامیل درومدین


ببین خودت شروع کردیا! هی می خواستی چراغ خاموش باشی!
مامان علیرضا
1 اسفند 91 20:50
خصوصی!
مامان تسنیم سادات
1 اسفند 91 21:48
میگم این روزا چقدر خصوصی دارینا ......!!!!!


تازه. باباها هم برای هم دیگه خصوصی میذارن! به قول دوستمون "یه وعضی شده ها!!"
دخترشیرازی(من مینویسم تا تو بخندی)
2 اسفند 91 0:56
من امیر حسین میخواااااااااااااااااامممم عکسشو البته
مامان چند تا فرشته
2 اسفند 91 1:27
شما که جای خود دارین ما رو بگین که تیتر پستتون رو دیدیم یه وعضی شدیم
سانی مامی شادیسا
2 اسفند 91 11:16
اخیییییییییییی به سلامتی . پس به زودی یه فرشته ی دیگه به جمعتون اضافه میشه و حسابی خوش میگذرونید. خوش بحال امیر حسین.
از طرف من ببوسش
من تو رو به مسابقه وبلاگی دعوت کردم
به وب شادیسا بیا و شرایط رو ببین


ممنون نازنینم. من تا حالا سه بار به این مسابقه دعوت شدم. الانم بار چهارم شد. والا ما هنوز خودمون به جمع بندی نرسیدیم چرا وبلاگ می نویسیم! چرا اونو توی یه دفتر یا یه فایل ورد نمی نویسیم و توی ویلاگ علنی می نویسم! فعلا داریم می نویسیم!
مامان چند تا فرشته
5 اسفند 91 0:29
تبریک برای نی نی زهرا
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد