امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

امیرحسین

غذا

1391/12/17 0:50
نویسنده : مامان و بابا
871 بازدید
اشتراک گذاری

از امروز شروع کردیم به دادن غذای تکمیلی به پسرکوچولومون! اونم چی!"لعاب برنج". یک قاشق ظهر و دو سه قاشق هم به اصرار بابایی بعداز ظهر دادیم. ظاهرا که امیرحسین استقبال کرده! تازه پیش بندم بسته بود و خودشم در خوردن غذا مشارکت میکرد!!

غذا خوردن!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

علامه كوچولو
17 اسفند 91 8:25
الاهييييييييييييييييييييييييييي قربون اين شش ماهه خودم برم چقدر زود گذشت !!و ماشاءالله چقدر ماه شده دلم براش تنگ شد
مامان تسنیم
17 اسفند 91 8:29
اوایل غذا دادن اینقد بچه ها با علاقه میخورن که ماماناشون تعجب میکنن ولی بعد میفهمن که هیچی برای نی نی شون شیر مامانیشون نمیشه
مامان آروین-مریم
17 اسفند 91 9:19
اصلا باورم نمیشه که امیرحسین جان به این زودی بزرگ شد و شد جز کباب خورا ...... از اولی که به دنیا اومد باهاش بودم ...... روزها چه زود میگذره .............
مامان آروین-مریم
17 اسفند 91 9:20
ببخشید تو لینکتون اندیشه من (بابابزرگ امیرحسین ) هست وقتی باز میکنم چیزی نشون داده نمیشه ........ جریان چیه ؟

ظاهرا پدربزرگ به روز نکرده، وبلاگش غیر فعال شده!!
فاطمه (مامان محمد سجاد)
17 اسفند 91 10:49
نوش جونت گل پسر. چه صندلی پربرکتی شده این صندلی
بابای حنانه
17 اسفند 91 13:34
خصوصی! برای بابای امیرحسین کوچولو


جدی! ولی دوره یازدهی نبودی؟! بودی؟ بالاترم نبودی! شاید یه دوره پایین تر بودی؟!
مامی رادمهر
17 اسفند 91 16:05
به سلامتی.نوش جونت عزیزم.بخور تا قوی و تپلی بشی.پسر منم عاشق غذاست
آسمونی*مامان سیب بهشتی*
17 اسفند 91 16:29
نوش جونت عزیز خاله ایشالا بشه گوشت و ماهیچه و یه بدن قوی واسه سربازی آقا
انشالله همیشه رزق حلال حلال به کامت باشه عزیز دلم
مامانی و بابایی امیر حسین شما خوبین؟؟ زیارتتون قبول...هرجا هستین سالم و شاد و با خدا باشین


چه عجب. غیبت صغری داشتی. ما که گفتیم دیگه ویلاگتو تعطیل کردی رفت.
مامان میثم وفاطمه
18 اسفند 91 1:41
مامان جونم دستت درد نکنه خیلی خوشمزه اس
فاطمه مامان زهرا مسافر کربلا
18 اسفند 91 13:37
این انگشتات منو کشته عمه جون
دخترشیرازی
18 اسفند 91 14:10
خدای من!
آخه چقد این بچه ملوسه خوب آدم دلش میخواد
هزار ماشالا به این گل پسری.
بیاین منو بگیرین واسش دیگه!!
من خواستگارامو فقط به خاطر امیرحسین رد میکنما!!


فعلا تکلیفتو با نیما معلوم کن!نیما بود دیگه! اون لپ گلیه؟!!فسقلیه!
مامان شازده امیرحسین
18 اسفند 91 19:42
آخی نوش جونت...
گيسو
18 اسفند 91 21:35
نوش جان اميرحسين كوچولو.دست مادر مهربونت درد نكنه.
مامان علیرضا
19 اسفند 91 12:53
مبارک باشه شش ماهه شدن و غذاخور شدن گل پسرتون
خدا کنه همیشه انقدر با اشتها بخوره، پسر من که تازگیها فقط دوست داره شیر ماممانشو بخوره


ای جان...! برعکس امیرحسین کلی ناز میکنه برا شیر !
مامان صدرا
20 اسفند 91 10:13
سلام انشاالله همیشه رزق حلال روزی گل پسرتون باشه و همیشه سلامت باشه
نوش جونت عزیزم


زهرا(✿◠‿◠)
21 اسفند 91 10:58
نوش جونت .... خوشمزززه ست خاله جوووووون؟ حالا خوشمزه تر ازیناشم هس! بذا بزرگ تر شییییی!!!!
مامان عاطفه
22 اسفند 91 11:29
ای جوووونم.چقده خوشمزه میخوره .ماشالله امیر حسین هم بزرگ شده،نوش جونت خاله جوون


niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد