امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

امیرحسین

این روز ها...

1392/4/24 18:00
نویسنده : مامان و بابا
638 بازدید
اشتراک گذاری

*این روز ها اعتراضش را اینطور اعلام می کند:

(سر را هم به چپ و راست می چرخاند و بلند میگوید)نَ نَ نَ نَ

مثلا وقتی که می خواهی از دَ دَ بیاوریش خانه! یا از بغل پدریزرگ بگیریش و...

 *این روزها این دیالوگ را هزار بار تکرار میکنیم:

ما:ببعی میگه؟

امیرحسین: بَ ه

ما:دنبه داری؟

امیرحسین: نَ ه(با صداقت و معصومیت خاصی میگه!!)

ما:آیکون بغل کردن، چلانی، ذوق در کردن و...

امیرحسین: بابا هزار بار گفتم که ببعی چی میگه اینا باز نفهمیدن! باز بگین چرا جهان سومی هستیم! دکتر مهندساش که این باشن وای به بقیه!

*این روز ها دارد تلاش میکند از زمین بلند شود

این روزها با روروئکش همه جار کشف می کند. از تلویزیون بگیر تا باز کردن پایه پیچی یکی از میزهای پذیرایی(عکس سوم میز کنار تلویزیون) که ما خودمان هم ماندیم چطوری!

*این روزها اب بازی را خیلی دوست دارد و وقتی از تشت بیرون میاوریمش جیغ میزند و اعتراض میکند.

*این روزها تلاش می کند هر واژه ای را که برایش می گوییم تقلید کند! ماهم نامردی نمی کنیم!قسطنطنیه!!!

*این روزها با گوشی تاچ بابایی هم کار میکند و انگشتانش را رویش میکشد و منتظر نتیجه اش میشود.

این روزها خیلی دارد زود میگذرد. و تو خیلی زود میروی مرحله بعدی بازی! دیشب فکر می کردیم ایا ما هم به سرعت گذشت این ایام و بزرگ شدن تو برای تربیت مرحله بعدیت آماده شده ایم!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (8)

یه مامان
24 تیر 92 23:35
ماشالا امیر حسین مردی شده واسه خودش. اگه خواستید سلمونی ببریدش من یکی میشناسم کارش خیلی خوبه نینی خودمم بردم خیلی راضی بودیم


قابل توجه مادری!!!
مامان تسنیم
25 تیر 92 10:48
از من به شما نصیحت زیاد صدای ببعی را ازش بخوای دیگه جوابت را نمیده ها!!!!! از ما گفتن بود

الانم کلی برامون کلاس میزاره جواب بده. جلو بقیه هم ضایع میکنه و نمیگه! هی میگه نَ نَ نَ! یعنی اینکار خوب نیست!!!
مامان رادمهر
25 تیر 92 12:24
عکس بعد از حمومش خیلی نازه ماشالله.خدا حفظش کنه براتون
نوعروس
25 تیر 92 14:53
سلام
آخی چه پسر نازی شده،چقدر بزرگ شده امیرحسین خان
چه با افتخار از حموم اومده بیرون...
خدا حفظش کنه


به به عروس خانوم. نبودی؟!
علامه كوچولو
26 تیر 92 10:20
سلام
يادش بخير
يه زماني نظر ميذاشتيم تاييد ميشد....


سسسسسسسسلام
مامان علامه!
به یادت بودیم. به ما سر نمی زنی! البته یکی به خودما باید اینو بگه! نظر گذاشته بودی؟ نبود!! دعا کن کامپیوترمون دست شه منم میام بهت سر میزنم!
بهار 313
27 تیر 92 17:28
سلام
با خواندن شیرین کاری های گل پسرتان خاطرات خوشی را در وبلاگتون داشتم.


ممنونیم!
مامان طه
29 تیر 92 13:10
بروزم حتما بیا مامانی


چشم. منتهی الان صاحب یارانه اومده بالا سرش من باید بهش تحویل بدم! با گوشی میام بهت سر میزنم منتهی نظر نمی تونم بذارم!طه را ببوس!
دخترشیرازی
29 تیر 92 18:44
موش موشک ملوس من

چه زود بزرگ میشن این جوجه ها...

هنوز خوش مزگیهاش مونده

سراغ منو نمیگیره عایا؟؟؟


چرا! تو چرا کم سراغشو میگیری!!
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد