حس ششم مادربزرگ
با مامان بزرگ و بابابزرگ و خاله رفتیم خرید. تو تقریبا سه هفته ات بود.من یکم کٌندٌر خریدم تا بخورم توباهوش بشی(الهی قوربونت بشم). مامان بزرگ شک کرد و هی پاپی شد خبریه! باردار شدی!منم هر کاری کردم رد گم کنم نشد. آخر سرم تو ماشین که بودیم فهمید و کلی خوشحال شد و اشک شوق ریخت! خاله هم همش می گفت "آخجون خاله شدم".
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی