امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

امیرحسین

چرا بابایی منو نمی بره پارک!!

1391/4/18 17:37
نویسنده : مامان و بابا
287 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر گلم. خوبه که الان نیستی و تو دل مامانتی. چون اگه بودی به بابایی غر میزدی که چرا باهات بازی نمی کنه یا پارک نمی برتت. پسرم این یه دو ماه کلی سر بابایی شلوغ پلوغه. کلی هر هفته باید مشق بنویسه و هر هفته به استاداش تحویل بده.تو این دو هفته امتحانات میان ترمم هم هست که کلی باید براشون درس بخونه. به علاوه همزمان امتحانات میان ترم شاگرداشم هست که تو این دو هفته به صورت فشرده برگزار شده و بابایی باید رو تموم امتحانات نظارت کنه... خلاصه اوضاع کلی درهم برهمه. تازه دیروز روز معلم بود و بابایی باید در مراسمی که واسشون گرفته شده بود شرکت می کرد. خودم دوست داشتم پیش پسرگلم باشم اما چون بابایی معاون آموزشیه باید شرکت می کرد. اصلا هم بهش خوش نگذشت.

دیشب به مامانت می گفتم این یه ماهو نیم آخرشما باید دیگه این اوضاعو تحمل کنی!حرف خوبی زد.گفت از موقعی که باهم ازدواج کردیم اوضاع بابایی همین بوده یا درس داشته یا امتحان یا پروژه!!

ولی سعی می کنم برنامه هامونو داشته باشیم. سه شب پیش با مامان رفتیم بیرون تو پارک دم خونه قدم زدیم و کلی باهم حرف زدیم. بهدشم باهم سه تایی رفتیم پدرخوب و یه پیتزا دور هم زدیم. یا دو هفته پیش با عمه و مامان بزرگ و شوهر عمه رفتیم پارک ولایت.اون سر شهر. البته بماند که اینم در راستای کار بابایی و عمومحمدعلی بود.آخه ما دوتا اونجا کلی پروژه اجرا کردیم که بزرگ که شدی میبرمت ببینی.عملا رفتیم به کارامون سر بزنیم!!

پسرم الان از صبح سر کلاس درس میدادم و از ظهرم سر کلاس بودم.مطلبم بی سرو ته شد.ببخشید

راستی کلی تو دل مامانت تکون می خوری.دیروز مامانت هندونه خورده بود می گفت امیرحسین تو دلم میدوید.قربونت بشم که هندونه دوست داری نازنین من!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

امیر حسین سرباز امام حسین
19 اردیبهشت 91 0:10
این بابایی منو پارک نمیبره که هیچ وبلاگم رو هم به روز نمیکنه اخه همه میان خبری از من بگیرن اما چون بابایی کار داره بیخبر میرن


واقعا راست میگین.بابایی که دانشجوی دکترا باشه، تو یه شرکت مهندسی مدیرپروژه باشه،تو یه مجتمع آموزشی معاون اموزشی و معلم باشه مسول یک پیش دانشگاهیم بیشتر از این توقعی ازش نمی شه داشت!!





مامان فاطمه
20 اردیبهشت 91 23:41
بابا ایول ایشاالله همیشه سلامت باشی سایه ا ت روی سر زن وبچه مستدام پول مولی ام در کاره یا همش عنوانه البت این قسمت شوخی بود

ممنون
هممش کاره چه جورم. اولیش که اگه دانشگاه جیب مارو نزنه خوبه..دومیشم اگه کارفرما پول مارو بده و قیمت دلارم بازی در نیاره خدا روشکر.سومی وچهارمی هم قد یه جوق آبو داره...
مامان میثم
28 اردیبهشت 91 10:53
الحمد الله رب العالمین .شکر نعمت نعمتت افزون کند / کفر نعمت از کفت بیرون کند
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد