اسباب بازی های بچگی های بابایی
امروز بعد از ظهر که از دکتر اومدیم رفتم انباری اسباب بازی های بچگی هامو(البته اونایی که مامانم تونسته بود از دستم نجات بده) را اوردم و ولو کردم. باورش برام سخت بود ولی این چیزیایی که من ٢٧-٢٨ سال پیش باهاشون بازی می کردم الان پسر گلم می خواد باهاشون بازی کنه!
کلی رفتم تو نوستالژی و یاد بچگی هام کردم.نمی دونم چرا ولی یه حس دلتنگی بهم دست داد.مثل فیلمها.فکر کنم مامان بزرگم که ٣٠ سال پیش این اسباب بازی ها رو واسم از مکه اورده بود عمرا فکر نمی کرده یه روز پسر نوه اش با اینا بازی کنن. باید ازش بپرسم!
اینم عکساش
نکه درس دارم به تفکیکیش باشه طلبت.
از بالا:لوکوموتیو،ماشین پلیس،آدم آهنی(جایزه کلاس دومم بود)،موتورسوار.روی بالا بالایی هواپیما،هلیکوپتر(جشن تولد ٨ سالگیم)ماشینو...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی