امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

امیرحسین

تولد

این جشن تولد دومه زهرا خانومه که با حضور مادربزرگ و عمه بابا در منزل مادری برگزار شد.   ...
15 اسفند 1392

پول

مقداری پول روی میز است. ما: پسرم اینا چیه؟ امیرحسین: پول ما: با پول چی بخریم؟ امیرحسین: نون توضیح: این کاملا خود جوشه و خودش ابتکار زده!!
10 اسفند 1392

بدون عنوان

در ایان تعطیلی 22 بهمن با همت آقای پدر به همراه خاله به شمال اقامتگاهی که پدربزرگ گرفته بود رفتیم. سفر بسیار خوبی بود جای تمام دوستان خالی. بماند که آخرش تو برگشت توی بزگراه صدر تو ترافیک ماشینمون خراب شد و رفته تعمیرگاه هنوز بیرون نیومده!! در تصویر زیر امیرحسین سوار یک فیل شده!! از اونجا به بعد به هر موقع ازش میپرسیم تو شمال سوار چی شدی میگه "جی" امیرحسین به شن می گه "جن"!! ...
29 بهمن 1392

بیان احساسات!

این را بابا پریشب کشف کرده است: بابا: امیرحسین بخند! امیرحسین: هِ هِ هِ بابا: امیرحسین گریه کن! امیرحسین: ایییییییییی بابا: امیرحسین نق بزن! امیرحسین: اِ  اِ (کشیده!) این را هم من کشف کردم: من: امیرحسین تشنه ات میشه چی می خوری؟ امیرحسین: آبَ من: گشنه میشی چی می خوری؟ امیرحسین:پوف!
12 بهمن 1392

ترازو

بعضی وقتها امیرحسین کارهایی می کنه که مارو کاملا متعجب می سازه. ازاینکه چقدر این بچه ها با هوش هستن و ما غافلیم! دیشب تو پذیرایی داشت با باباش ماشین بازی میکرد. به بابا میگم بیا امیرحسین را وزن کنیم. بابا میگه حال ندارم! بعد رو میکنه به امیرحسین و میگه:"پسرم! بابا جون برو رو ترازو مامان وزنت کنه! " امیرحسین بدون معطلی و اینکه چیزی بگه بلند میشه و تند تند میره به سمت ترازو که دقیقا در انطرف خانه و دورترین نقطه از محل بازیش بود. تصورشو بکن یه پسر کوچولوی نیم وجبی با اون شلوار ورزشیش چطور تن تن راه میره! !رو ترازو می ایسته و منو نگاه میکنه تا برم وزنشو بخونم! بابایی و من: امیرحسین: وزنش:10/600 من: ...
11 بهمن 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد