امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

امیرحسین

نامه ای از 25 سال قبل

1391/5/26 16:16
نویسنده : مامان و بابا
723 بازدید
اشتراک گذاری

بعضی وقتها فکر میکنم آیا پسر من این چیزایی که براش نوشته را میخونه؟

این نامه را که پدربزرگ(بابای بابایی) ٢٥ سال قبل، ١٢/١٢/٦٥ قبل از اعزام به جبهه برای بابایی که اون موقع ١.٥ ساله بوده نوشته. بابایی این نامه را لای مفاتیح و وسط دعای ابوحمزه نگه میداره:

بسمه تعالی

زمانی در سخنرانی ام در هیئتها گفتم خدایا امت ایران اسلامی ثابت می کنند مردم کوفه نیستند، مردم ثابت می کنند بر قول خود استوارند و تجربه تلخ تاریخ کربلا را هرگز تکرار نخواهند کرد و فرزند امام حسین(ع) را در این وادی تنها نخواهند گذاشت و امروز مفتخرم که من خود ثابت کرده ام، تا آخرین قطره خون خود به راه امام امت خواهم رفت و او را تنها نخواهم گذاشت، چه او رافرزند  راستین سومین امامم می دانم که خون حسین(ع) در رگهایش روان است و او را نایب مهدی(ع) می دانم و خود را بنده ای ناچیز و خاک پای رهبرم.

امروز عزیزانم در سوگ من لباس سیاه نپوشید چراکه سیاه نشانه عزاست و عزا فقط از آن امام حسین(ع) است و سپس گریه نکنید که در برابر مصیبت عضمای آقایمان ما چه کرده ایم. بر سر فرزندم دست ترحم نکشید بلکه بر پشت او بزنید که پدرت قولش را نشکست و تو نیزنباید قولت را بشکنی،پدرت به رهبرش پشت نکرد و تو نیز نباید پشت کنی

فرزندم!

نیک میدانی که نور با ظلمت سازش ندارد و شب با روز در یک زمان نمی گنجد. حق و باطل سازش و تبانی ندارند پس بدان کفر ایمان و حقیقت و نفاق هیچگاه با هم نمی توانند وجود داشته باشند.

پسرم خود،خواهی فهمید. من نیز آنچه را فهمیدم به تومی گویم، این انقلاب این رهبر و این امت بحقند و هر که در برابر ایشان ایستاد ناحق. پس پسرم سرخویش را بلند نگه دار که پدرت به راه حق رفت و امیدش این بود که تو نیز یادگاری از او باشی.

پسرم اگر تو در ظاهر پدر نداری بدان که خدای پدر در آسمان و امام امت خمینی بزرگ در جماران پدران تو خواهند بود و ترا به جای پدر نوازش خواهند کرد.

پسرم امید است تو مرا سرشکسته نکرده و امامت را تنها نگذاری

                                                                                    قربان تو پدرت مهدی ١٢/١٢/٦٥

اصل نامه در ادامه مطلب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

مامان محمد صادق(زهرا)
26 مرداد 91 17:07
خیلی عالی بود! به نظر میاد ایشون هنوز در قید حیات هستن..... ان شاللا که خدا بهشون طول عمر باعزت عطا کنه!
مامی امیرحسین
27 مرداد 91 18:44
آخی یاد نامه پدرم افتادم که از جبهه برام فرستاده بود.تو اون پاکتای آماده که روش آرم لشکر 5نصر رو داشت.سه سالم بود.هنوز بابا نامه رو داره.شباهتای ما داره روز به روز بیشتر میشه ها!اونروز به پوریا گفتم که با شما آشنا شدم.بهش گفتم یه زوجن شبیه خودمون ولی هرکاری که ما میخواستیم بکنیم و نشد اونا کردن...مثل همین حفظ قرآن شما .که منم قبل بارداریم شروع کردم ولی با شروع ویارم ولش کردم.فقط یه جزئ حفظ کردم متاسفانه.
مامان تسنیم سادات
28 مرداد 91 2:20
خیلی جالب بود خدا حفظشون کنه....
مامان محمد طاهاسرباز كوچولوي اقا
29 مرداد 91 16:10
سلام اميدوارم مسافر كوچولو به سلامت بياد و مامان وبابا رو از چشم انتظاري در بياره با اجازه لينكتون كردم
مامان تسنیم سادات
30 مرداد 91 13:34
سلام مامانی جون عید رو به شما و نی نی تو دلتون تبریک می گم انشاا... سال دیگه این عید رو با امیرحسین جشن می گیرین ...
انشاا...


ممنون عزیزم... به دعای شما
دچار
7 آذر 91 19:48
سلام خیلی با معنی بود ممنون از معرفیت راجع ب اون سوال هم فکر کنید و جواب بدید ممنون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد