پیامک عشقولانه
آن روز ها که باهم داشتیم نامزد می شدیم ایام بامزه و دوست داشتنی بود و هنوز هم برامون هست. تازه اس ام اس می دادیم. برای من که سال تا سال اس ام اس نداشتم که جالبتر بود. اول اون ایام از این اس ام اس های با نمک مثل" یه تریلی اردت داریم خدمت شما. خالیش کن بعدی داره میاد" برای هم می فرستادیم. البته مامان بیشتر از این اس ام اس ها داشت. من ته صندوق دریافت موبایلم اس ام اس های دریافتی از همکاران بود:"bia"،
" farda bache ha emtehan daran" ! همینطور مونده بودم از کجا پیامک در بیارم بزنم به مامان. چندتایی از خواهرم(عمه جونی) گرفتم و زدم تا کم نیارم. در یک مکالمه تلفنی با مامان گفتم:" شما(!!دقت کن حجب و حیارو) چه اس ام اس های جالبی دارید(دیگه تهش بودیما. تمام فعلها جمع)"، مامان هم گفت: " من از این اس ام اس ها زیاد دارم." دیگر احساس خطر کردم که ای بابا ما هم باید بیاییم تو نخ اس ام اس بازی! به خاطر همین رفتم توی اینترنت و در طی یک جستجو مقادیر قابل توجهی پیامک پیدا کردم و عقبه خودمو کاملا مجهز کردم. گرچه شاید بیشتر اس ام اس هام حرف دلم بود که خیلی از این متن ها زیباتره و از این پیامکها زیاد استفاده نکردم، منتهی این کاغذ را چند روز پیش بین یادداشتهام دیدم و گفتم به عنوان یک سند خاطره بر انگیز از عشقولانمون برای مامان امیرحسین بذارم. ایشالله خوشش بیاد. البته الان منتظره ببینه براش چی تو سایت گذاشتم. میلادت گرامی نازنین...
البته اصل کاغذ زرد بود.
یادم میاد اون موقع که این هارو می نوشتم بلند به خودم می گفتم ای بابا ما که برای کار علمی و تحقیق پای کامپیوتر و اینترنت می نشستیم ببین به چه کارهایی افتادیم.