امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

امیرحسین

صندلی ماشین

1391/11/7 17:49
نویسنده : مامان و بابا
1,121 بازدید
اشتراک گذاری

از یک هفته پیش بابا دوباره صندلی ماشین را آورده و امیرحسین را داخل اون می نشونیم. ظاهرا خوشش میاد و مدام با دوتا دستش روی دستش میزنه. برای تغییر حالتش که مدام خوابیده نباشه خوبه. این چند روز مادری سرمای سختی خورده. امیرحسین نمیره خونه اونها. پدربزرگ هماحتیاط میکنه و امیرحسین را بغل نمیکنه. بلکه میاد توی راهرو دم در واحد ما و امیرحسین را از دور نگاه میکنه و قربون صدقش میره. امیرحسین هم کلی ذوق میکنه و میخنده!

صندلی ماشین

 

صندلی ماشین

امروز وقتی بابا از سرکار اومد با امیرحسین بازی کرد و بعدش گذاشتش توی صندلی. داشتیم با هم صحبت میکردیم دیدم که آروم چشمای امیرحسین سنگین شد و خوابش برد!! بابا بردش تو تختش گذاشت!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (21)

ترمه
7 بهمن 91 19:09
خدا حفظش کنه براتون
چه قدر خوبه که زود زود آپ می کنید
آدم دلش وا می شه
راستی!ما رو که دعا می کنید؟


بدون تعارف به یادت هستم.
نو عروس
7 بهمن 91 22:19
سلام،ما خیلی دوست داریم مدام سر بزنیم اگر امتحان ها فرصت سر خاروندن بدن
داستان های جدید هم که اضافه شده...(اندر مشقات شیرین خاله ای شدن)
خواهرزاده ی من هم الان 7 ماهشه...درست همین برنامه ها رو داریمیعنی یه همچین اوضاعی تو خونه مونه هااااا...
نی نی تون رو ببوسین


ایشالله امتحاناتو خوب بدی! خاله ای هم میگه نی نی تونو محکم ببوس
علامه کوچولو
7 بهمن 91 22:38
سلااااام
قربونش برم چقد اقا شده
میگم مادری و پدربزرگ چطور طاقت میارن تا دم در بیان اون وقت نتونن بغل کنند گمانم خیلی سخته



خیلی... باید از خودشون پرسید!
مامان تسنیم
7 بهمن 91 22:59
ما همچنان با صندلی ماشین مشکل داریم
چه اون موقع که کریرش صندلی ماشین بود چه الان
همش میخواد خودش را از توش بندازه بیرون


آره این گارد جلو صندلی برا همین خوبه!
دخترآریایی(من مینویسم تا تو بخندی)
7 بهمن 91 23:36
ای جون دلمممم هزار هزار ماشالا چه پسر خوشگل و نانازیه زنده باشه ایشالا.خدا سالم و شاد نگهش داره واستون.
ما (من و گاهی بابا)
8 بهمن 91 9:14
الان حدودا یک ماهی میشه که آیه دیگه هیچ رقمه حاضر نیست وقتی بیداره ، حالتش دراز کش باشه ! ما از نی نی لای لای کمک گرفتیم.
زهرا (✿◠‿◠)
8 بهمن 91 9:26
قوربونش برم.....که توو عکس اولی شبیه دخملااااااست!!!!
مامان تسنیم
8 بهمن 91 18:42
فکر کن تلاش میکنه از تو گارد پاهاش را بکشه بالا بعد که کمربند میبندیم اعتراض میکنه که چرا نمیتونم تکون بخورم
من که خیلی ها را دیدم به همین دلیل نتونستن از صندلی ماشین استفاده کنن


پس باید به فکر راهکارهای جدیدی باشیم!
مامان سوشیانت
8 بهمن 91 21:27
چه پسر نازی شده خدا برات حفظش کنه


مرسی عزیزم. همچنین برای شما
مامان تسنیم سادات
8 بهمن 91 22:02
قربون اون چشمای زل زده اش بشـــــــــــــــــــــــــم من .... پاهاشو بخووووووورم .....
مامان تسنیم سادات
8 بهمن 91 23:09
فاطمه مامان زهرا
9 بهمن 91 1:00
قند عسلم مثل عمه جونش خوش خوابه
مامان تسنیم سادات
9 بهمن 91 22:36
امشب که شب خجسته میلاد است تسبیح فرشتگان مبارک باد است شاد است دل آل محمد(ص) اما بیش از همه دلها دل زهرا شاد است میلاد حضرت رسول اکرم (ص) و امام صادق (ع) تهنیت باد
بابای حنانه
10 بهمن 91 1:33
وافعا لذت بخشه وقتی از سر کار می رسی خونه و می بینی فرزندت با دیدنت ذوق می کنه :-)
راستی آقای معلم ،فکر کنم سرت خیلی شلوغ باشه با امتحان ها، حالا امتحان هایی که از شما می گیرن سخت تره یا امتحان هایی که شما از بچه ها می گیری؟؟!!!

آره خیلی حال میده.من کشته اینجور ومواقعم!
بابا قابل مقایسه نیست. اینجا کتاب معلومه. سطح سوالات معلومه! پاسی نمره هم 10. ولی برای ما نه میگن از کجا سوال میدن نه سطحش معلومه تازه پاسیشم 14 هست. تازه ترم دیگه جامع دارم معلوم نیست اصلا کی سوال میده!
مامان اميرحسين
10 بهمن 91 13:07
سلامممممممممم واي خاله ماشالله چقدر بزرگ شدي دلم يه عالمه واست تنگ شده بود عكس اوليشو خيلي دوست دارم جيگره
مامان اميرحسين
10 بهمن 91 13:10
چه بابابزرگ و مامان بزرگ بيستي داريا قدرشونو بدون ما كه از خوندن نوشته هاي ماماني و بابايي اينقدر دوسشون داريم چه برسه به شماها ان شالله خدا واستون نگهشون داره


تو خودت نمره بیستی!


مامان اميرحسين
10 بهمن 91 13:11
يه چيزي يادم رفت ....
ميگم مگر اينكه ما بيايم يه سري به شما بزنيم شما كه مارو پاك فراموش كرديدا
به هرحال ما كه همش به يادتونيم


ما شرمنده ایم!!! شمابزرگواری خانومی. راستی نی نی در چه حاله؟!!
مامان عاطفه
11 بهمن 91 0:12
سلام.ای جان چقد نااز خوابیده آدم دلش میخواد یه بوس از گونش بگیره.معلومه خیلی صندلی ماشینو دوس داره.انشاالله مادربزرگ امیر حسین هم حالشون بهتر بشه.


ممنون گلم
مامان رادمهر
11 بهمن 91 22:57
رادمهر منم یاد گرفته تو کالسکه بخوابه.مجبوریم هربار تمیزش کنیم و بیاریمش تو خونه .باز هم برای اندکی خستگی گرفتن می ارزه.
پدر بزرگ
12 بهمن 91 18:26
خدمت دختر خوبم مامان امیر حسین عرض میکنم همه پدرها و مادرها فرزندانشان را و فرزند فرزندانشان را بیشتر از هر چیز در دنیا دوست دارند ولی تفاوت انها در ابراز علاقه است که بعضی در عیان و بعضی دیگر در نهان انرا ابراز میکنند که ما از جمله انهایی هستیم که این عشق و علاقه را نمیتوانیم پنهان کرده و انرا در عیان ابراز کرده و از ان بشدت لذت میبریم و در همان حال برای همه دعا میکنیم که این لذت را چشیده و چون ما شاکر این لطف خدا باشند لذا دخترم همانطور که میبینید ما هیچ امتیازی به دیگران نداریم همه پدرها و مادرها چه از نوع بزرگش و چه از نوع کوچکش بیستند
سانی مامی شادیسا
13 بهمن 91 1:31
ای جونم چه خوردنی شده این اقای خوشگل هزار ماشاله واسش اسفند دود کن
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد