امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

امیرحسین

بچه داری به سبک بابا!

1391/10/28 11:57
نویسنده : مامان و بابا
662 بازدید
اشتراک گذاری

امروز مامان نیم ساعتی بیرون کار داشت. چون من منزل بودم قرار شد ناهار را من درست کنم. امیرحسین بیدار ه و نق میزنه. دوست داره کسی باهاش بازی کنه! پیاز داغ روی گاز گذاشتم. میارمش بغلش میکنم و یه چرخی تو خونه میزنیم و آروم میشه و کیف میکنه. میذارمش روی مبل و باهاش بازی میکنم. {پیاز داغ روی گازه} اینطوری که نمیشه! به این صورت امیرحسین را روی مبل میذارم:

توی آشپزخانه مشغول طبخ غذا میشم و باهاش بلند بلند حرف میزنم. پسرکم با بالشت ها بازی میکنه! اینطوری ما پدر و پسر ناهار را پختیم!}الحمدلله پیازداغ نسوخت!}

البته بچه ام از اولش پیشبند بسه بود تا غذارو بخوره!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (13)

مامان تسنیم سادات
28 دی 91 13:54
خدا قوت با بچه داری ..... البته فکر کنم این کار هر روز مامانی باشه هاااااااا ..... بازم البته همه باباها از این کارا نمیکنند اونم در آنه واحد هم بچه رو نگه دارن هم غذا درست کنند .... نهابتش یکی از این دو مورد ......
خاله ای
28 دی 91 14:55
سلام اسم نویسنده پستو به بابا تغییر بدین تابلوئه این نظر هم فقط برای اطلاعه نه انتشار
ترمه
28 دی 91 18:16
کمک در کار خانه وبچه داری واقعا قابل تحسینه
آفرین بر شما
کلی اجر دنیوی و اخروی داره
به این کارها ادامه بدید
برای ما هم دعا کنید تا خدا نی نی سالم وصالح هر چی زودتر بهمون بده

آره دیگه باید شوهرامونو با این اجور دنیایی و اخروی به همکاری دعوت کنیم.چشششششششششششششم ترمه جون!
زینب السادات(مامان تسنیم)
29 دی 91 2:37
اون وقت دوماهه دیگه چطور میخواین نگهش دارین؟ راستی الان حدود سه نصفه شبه وثت کردم بیام نت اون قضیه راهم پیگیرم
ما(من و گاهی بابا)
29 دی 91 14:34
ناهار پیار داغ داشتین ؟؟


تو همون مایه ها!
مامان امیر حسین
30 دی 91 1:41
واقعا این کوشولوها باید قدر مامان باباها رو بدونن که با این مشقت دارن بزرگ میشن
مامان علیرضا
30 دی 91 8:31
بارک الله به این پسر همراه پسر ما هم در تمام مراحل پخت غذا حضور موثر داره و زل میزنه به قابلمه و محتویات داخلش و تمام کارهایی که میکنم، البته بیشتر وقتها بغلش نمیکنم موقع پخت غذا، اگه مجبور بشم رو میگم!
مامان آروین(مریم)
30 دی 91 10:56
سلام ، چرا امیرحسین رو نمیزارین تو روروک ..... ماشااله بزرگ شده میتونه بشینه ..... آروین من 3.5 ماهه بود که گذاشتمش .


مریم جون انقدر بدی از روروئک شنیدم که ترجیح دادم اصلا" نخرمش! یه سرچ تو اینرنت بکنی کلی وجدان درد میگیری!(چشمک)
فاطمه (مامان محمد سجاد)
30 دی 91 11:14
من همش منتظر بودم پیاز داغه بسوزه. پس خدارو شکر به خیر گذشت.
آسمان
30 دی 91 15:01
احسنت معمولا آقایون به همه قسمت های آشپزی علاقه دارن جز پیاز سرخ کردن!
علامه کوچولو
30 دی 91 19:39
سلااااااااااام من معمولا اخرین صفحه رمانها رو میخونم بعد برمیگردم از اول میخونم اینجا هم همش چشمم به خط اخر بود که بنویسید پیازها جزغاله شد...اما دیدم پسر نازم ارومتر ازین حرفاست الاااااااااهی قربون نشستنش بشم
طه
1 بهمن 91 7:04
در حالت عادی که دستپخت ما عالی هست , زمانی بهتر هم میشود که همراه با اون کار دیگه ای رو هم انجام بدیم و چه کاری بهتر از بچه داری...و حالا غذا , نه ببخشید مصدوم اماده است. خدا قوت
پدر بزرگ
1 بهمن 91 14:04
امیر حسین میگویید من این فریاد را کجا باید بکشم که این پدر و مادرها پدر بزرگ و مادری ها هر بلایی را که دلشان میخواهد سر ما بچه ها میاورند و ما چاره ای جز سکوت یا لبخند نداریم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد