هفته پیش در یک نگاه
سلام پسر گلم. تو این هفته با پدیده ای مواجه هستم به نام میان ترم اونم دوتا.ایشالله اومدی دنیا و رفتی مدرسه می فهمی اینا چیه. جییییزه اساسی.که به شدت وقتمو داره میگیره. بخاطر همین هست که تا الان وبلاگتو بروز نکردم. خیلی سریع ماجراهای هفته گذشته را برات می نویسم
1.هفته پیش به مناسبت روز معلم خونه مادربزگت جمع شدیم و از بابایی تقدیر به عمل اومد!!عمه یه پیراهن خوشجل واسه بابایی خریده بود. مادر بزرگم گفت کادوی باباییو در آینده بهش می ده.تو مامانت می دونین اما هنز به بابا نگفتین!
2.جمعه عمه غروب زنگ زد بریم پارک و خلاصه بساطو ردیف کردیم که بریم مامانجونیت حال ندار شد و ما نرفتیم.
3.همون جمعه واسه مامانت شیر عسل درست کردم.یه کم بعد از اینکه خورد شما شروع به حرکت کردی.وقتی دستمو رو دل مامانت می ذاشتم حرکتتو احساس می کردم.اولین دفعه اش بود.
4.بقیه هفته اصلا یادم نیست! باورت می شه پسرم!!!
5.دیروز شما از ناهار خونه عمه بودین.با یه سری از دوستای مامان و عمه. شب هم شام من و مامان بزرگ و پدربزرگ اومدیم اونجا.عمو محمدعلی هم گوشت راسته گرفته بود با جوجه سیخ کشید و چه کبابی خوردیم.
6.امروز رفتیم دکتر نبوی واسه مامانت سونو بنویسه.ایشالله شنبه میام با هم بریم. گفت من توصیه نمی کنم برین مکه. حالا یکشنبه میریم پیش دکتر حنطوشزاده ببینیم اون چی میگه.
7.مامانت میگه تو کلاس قران کلی اینور اونور می پری.قربونت بشم الهی عزیزم....