امیرحسین حاجی شدی
امروز به مکه رسیدیم. حوالی صبح ساعت 3. از ساعت 4.30 از مدینه به مسجد شجره رفتیم و تا بعد از اذان مغرب اونجا بودیم. ساعت 8.30 از مسجد شجره حرکت کردیم. تو راه به شام تو ماشین ناگت مرغ بهمون دادن. مامان نخورد. میگفت این صیده و موقع احرام اشکال داره. آیه قرانشو هم می خوند. هرچی من براش توضیح می دادم قبول نکردکه!!
ساعت 3 رسیدیم هتل.تا 4.30 استراحت کردیم و بعدش نماز و صبحانه و برای اعمال رفتیم خانه خدا. من دلم شور می زد اما مامانت حال خوبی داشت. طوافو بدون مشکل انجام دادیم. من با یه دست صندلی را با خودم می بردم که اگه مامان خسته شد بشینه و با یه دستم کتاب دعا. تازه با دو تا دستم از دو طرف حایل مامانت بودم. یک صفحه از دعای ندبه را چند دفعه اومدم تموم کنم نشد!!
حدود 45دقیقه طواف طول کشید. بعدش مامانت استراحت کرد و بادومو پسته و آب زمزم خورد و رفتیم برای سعس صفامروه. هر مسیر اون حدود 500 متره. خلاصه تو راه هر یه مقدار یکم استراحت می کردیم. یه صندلی تاشو دستم گرفته بودم و تو هر دور یه بار یا دوبار مامانت استراحت می کردیم. دور آخر که رسیدیم مروه مامان همونجا پخش زمین شد. می گفت تو سعی تو هی تو دلش تکون تکون می خوردی. بعد از تقصیر رفیتم یه گوشه و مامانت یه نیم ساعتی دراز کشید. بعدشم اومدیم خونه. طواف نساء را گذاشتیم برای شب. الان من و مامانت به هم نامحرمییم!!
انشالله برگشتیم و سرمون خلوت شد خاطرات مکه و مدینه را می نوسیم.
باباو مامان عسلی-مکه مکرمه