کالسکه امیرحسین
از اول سفر مامان هی دنبال واسه امیر حسینه. تو مدینه چندتا چیز دید اما چنگی به دل نمی زنه. تا اینکه دیروز بعد از ظهر رفتیم دنبال کالسکه واسه گل پسری. ناگفته نمونه که در مدت اقامت تو مکه اصلا بازار و خرید نرفتیم. ساعت 5 رفتیم فروشگاه الدولی. بابابزرگ اونجا چندتا کالسکه دیده بود. دیدیدم.چنگی به دل نم زد. خوب الان باید بریم بیرون. بقیه اش را بعدا واست می نویسم. البته الان لپ تاپ روشن کردم جوابای تمریناتم رو بنویسم نمی دونم چرا از وبلاگ تو سر در آوردم.موشی بابا
این مطلب ادامه دارد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی