امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

امیرحسین

یه دکتر جدید برای مامان

1391/4/26 1:45
نویسنده : مامان و بابا
502 بازدید
اشتراک گذاری

مامان قرار بود پیش یه دکتر خیلی خوب از استادهای معروف و حاذق دانشگاه تهران زایمان کنه. اواین جلسه که رفت پیشش اونقدر شلوغ بود و معطل شد که گفت دیگه نمیریم. خلاصه تو رو دربایستی ما با هزار قربون صدقه دفعه دوم هم اومد من هم باهاش رفتم(حسابشو بکن بابایی مطب دکتر زنان!!)ببین چیکار میکنیا ولی روم نشد باهاش برم تو اتاق. دفعه سوم هم دوباره دو ساعتی معطل شدیم. دیگه مامان کارد میزدی خونش در نمیومد. تازه از شانس ما دکتر اونروز نیومده بود و جانشین فرستاده بود. دیگه اصلا هیچی!! خلاصه مامان 1000درصد گفت پیش این دکتره نمیره. زنگ زدیم از دوست من آدرس دکتری که خانومش پیشش زایمان کرده بودو گرفتیم. یه چهار راه پایین تر از خونه است. امروز رفتیم پیشش ولی این دکتر هم عمل داشت.ما ساعت 2 اونجا بودیم ساعت 3:30 رفتیم پیشش. منم ناهار نخورده بودم رفت روبروی مطب یه ساندویچ زدم.البته خلوتتر از قبلیه بود و دکتر همه معاینات و می کرد و برعکس قبلی که سرش شلوغ بود و ماما ها خیلی کارهارو می کردند این دکتر  با حوصله چکاپ کرد و سوالات ما رو جواب داد! وقتی از مطب بیرون اومدیم مامان خیلی راضی بود علیرغم اینکه 1:30 معطل شده بود. بهش می گم پر از انرژی مثبت شدی.

البته بماند که دکتر گفت باید 400،500 تومان هم دستی بهش بدیم!! خودش گفت البته هر چقدر دارین. ما که گفتیم ما یه دانشجوی دکتری ساده هستیم کلی ذوق کرد.پسرشم دانشجوی دکتری عمران بود.اما زیاد همش نزد.شاید پسرش آشنا در میاومد انوقت... حالا باید ببینیم تعرفه مارو چند حساب میکنه!!! مهم این بود که مامانت راضیه.بقیه اش حله.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مادر کوثر
26 تیر 91 15:02
شما هم دیدین چه بارونی بود خداروشکر البته این نظر برای پست اولی هس که نمیدونم چرا قسمت ارسال نظرش باز نمیشه شاید به خاطر این پروانه ها باشه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد