عید ولایت
شنبه 13 آبان 91 ،عید غدیر
این عید را اینطور برایت توضیح میدهم:پسرم حضرت علی مولا و امیر همه ماست. ما باید به حرفهای ایشون گوش بدیم. ایشون بچه ها رو خیلی دوست دارند. بچه ها با ایشون کلی بازی می کردند.
دیشب منزل ما طبقه همکف مولودی زنانه بود. امیرحسین پیش بابا بود. کمی که خلوت تر شد امیرحسین را بردند. دست به دست میشد. غوغا شده بود. شلوغ بود. اولش یکم کپ کرده بود. بغل مامان آروم شد و دیگه هرکدوم از مهمونها میومدن میدیدنش باهاشون حرف میزد.تا آخرین مهمان امیرحسین آنجا بود. امروز صبح رفتیم منزل مادر بزرگ بابا. وقتی برگشتیم هم به همراه بابا و پدربزرگ رفتی منزل همسایه یمان که سید است. کلی ذوق کردند.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی