امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

امیرحسین

دوستان...

1391/10/7 17:18
نویسنده : مامان و بابا
786 بازدید
اشتراک گذاری

شاید آن روز اولی که این وبلاگ را درست کرده بودیم عمرا به این فکر نمی کردیم که اینقدر دوستان خوب پیدا بکنیم و اینقدر زندگیمان به دیگران گره بخورد. دنیای جالبی است! از همسایه بغلی سال به سال خبر نداری اما با دوستان وبلاگیت که نمی شناسی  نمی دانی کجاهستند به خاطر وبلاگ و نی نی هایشان از دوستان قدیمی هم آشنا تری!

روزهایی که خانه مادری برای ناهار جمعیم محفلی است برای تبادل نظر در مورد وبلاگ ها و نی نی ها. هر کس مطالب یا عکس هایی که در وبلاگ ها خوانده است را برای بقیه تعریف می کند. از علامه کوچولو که اینجا محبوب همگان هست و عمه از ماجرای نامگذاریش برایمان می گوید بابا از شعری که برای یکی از پستهای آن گذاشته بود. از تسنیم کوچولو که از لای در یخچال نگاه میکنه و حسابی خوردنی شده. از محمد طه و دختر(یا پسر الان یادم نیست) خاله های خواستنیش. از آروین و آتلیه رفتنش و عکسهای نازش! از تسنیم سادات که آی پد می خواد و همگان را انگشت به دهان گذاشته. البته عمه اینها که دارند ما باید یک فکری به کار خودمان بکنیم. از مهتاب جون که استراحت مطلقه و عمه واسش کامنت خصوصی! می ذاره! از آیه و ماجرای زایمان مامانش که مادری از من می پرسه. از یه مامان عزیز که نی نیش می خواد بیاد و اشتباهی تو وبلاگ عمه نظر گذاشته بود! به عمه میگم نظر قاپون کردیها! از محمد سجاد که هنوز یه ماهش نشده داره حرف میزنه! بابا میگه محمد سجاد به سن امیرحسین برسه حمد و سوره اش را کامل می خونه! از علیرضا که عکس لباس شب یلداشو گذاشته و چقدر بامزه شده!

اینهایی که نوشتیم برای امروز بود. منزل مادری جای شما خالی مهمان پیتزای متری بودیم! محصول مشترک مادری و پدربزرگ... ضمنا عمه هم رفته سونوگرافی. زهرا همچنان زهراست! وزنش هم شده ٢ کیلو و٥٠ گرم!

توضیحات:

١)پسرم پیشبند را برای پیتزا نبسته! به خاطر آب دهانش بستیم!

٢)موهایش خود به خود شاخ شده. از حمام که آمده اینطور شده! از این فَشن بازیا نیست!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (19)

مامان ساجده
7 دی 91 17:01
سلام عزیزم متین تو مسابقه سوگواره محرم آتلیه سها شرکت کرده اگه لطف کنید بیاد تو وبلاگش به آدرسی که هست برید و بهش رای بدید ممنون میشم در ضمن اگر به کوچولوی دیگه ای رای داده باشید مشکلی نداره میتونید بازم رای بدید
فاطمه (مامان محمد سجاد)
7 دی 91 17:19
سهم امیرحسین اون پیتزاست یا پستونک کنارش؟
فاطمه (مامان محمد سجاد)
7 دی 91 17:25
به نکته خوبی اشاره کردید. توی خونه ما هم زیاد صحبت از دوستان وبلاگی محمدسجاد هست. تکنولوژی تعریف همه چیز را عوض کرده. حتی همسایگی و دوستی را. دارم فکر می کنم چقدر اراده و توان این تکنولوژی بیشتر از ماست.
مامان بردیا
7 دی 91 17:28
ماشال چه پسسسسسسسسسسریبه ما سر بزنین.
مامان تسنیم سادات
7 دی 91 19:07

ممنون که ما را با آی پد تسنیم یاد کردید .....
ولی هنوز آی پدی در کار نیست....
هنوز دو دلم انشاا... بعد از ماه صفر....
این آقا پسر به کجا خییییییییییییییره شده ....؟؟؟؟؟؟؟


البته امروز صحبت کامیونشم بود!راستی به نظرما گوشی گلکسی بهتره!
مامان عاطفه
7 دی 91 23:59
سلام جیگر طلا.موهاشو نیگا چگده ناااز شده.
به به چه پیتزایی.پیتزا میخواهییییم


بابا تو خودت کلی با سلیقه ای! تو فر درست کن!!
مریم
8 دی 91 9:38
یعنی من وقتی تو نی نی بلاگ چرخ می زنم،این نی نی ها رو می بینم یکی از یکی بامزه تر ،بیشتر بی تاب نی نی می شم!
ماشالله به این گل پسر ناز و موهای فشن اش..
راستی اون پدرهای فوق الذکر و درخت های فوق الذکر،خیلی باحاال بود.


بابا ایول! تازه تاریخ عروسیت اکی شده! البته چشم به هم بزنی میگذره!
علامه کوچولو
8 دی 91 11:27
سپاس ازین همه محبت و لطفی که بیش از پیش شرمندمون کرد و البته کلی هم ذوقیدیم ازینکه دل به دل راه داره
افتاب محبت و عنایت و لطفتون همیشه مستدام


ما همیشه به یادتون هستیم!
علامه کوچولو
8 دی 91 11:29
ماشاءالله چقدر خواستنی و صدالبته خوردنی شده
خدا براتون حفظش کنه
لاحول و لاقوه الا بالله....
راستی اگه جرات داشتین سه ماه دیگه این پیتزا رو جلوش بذارین


نه بابا ما ازین دل و جراتا نداریم!
علامه کوچولو
8 دی 91 11:31
گویا خبرهایی تو راهه
پیش بند و اب دهان حکایت از بزرگ شدن پسرکوچولومون داره
انشاءالله به راحتی و بدون درد مرواریدهای قشنگش تشریف بیارن


آره! باباش از 4روزگیش میگفت این داره دندون در میاره!
مامان تسنیم سادات
8 دی 91 13:32
خاله اش هم نظر شما رو داره ...
مامان تسنیم سادات
8 دی 91 13:34
مامان علامه کوچولو راست میگن واقعا دل به دل راه داره مامانی جون ...
مامان امیر حسین
9 دی 91 0:27
خیلی ممنونم خاله که از منم یاد کردید
امیرحسین پس من چی ؟منم پیتزا خیلی دوست دارم خصوصا از نوع متری.اینم مخصوص خودت

خاله به خودمم ندادن!
ما (من و گاهی بابا)
9 دی 91 0:46
ای جااان ! منو بگو که واقعا فکر کردم قراره امیرحسین پیتزا بخوره !!! جدا خدا به دخترم رحم کنه با این مامان با تجربه اش ممنون که سر سفره تون به یاد ما هم بودین
مامان آروین(مریم)
9 دی 91 11:59
سلام ان شااله جمع خانوادگیتون همیشه جمع جمع باشه . ماشاالله گل پسری خوب بزرگ و ناز شده . ازتون تشکر میکنم که اینهمه به ما لطف داشتین و ما رو قابل دونستین و جز دوستانتون حساب کردین .
مامان علی اکبر
9 دی 91 14:36
سلام ممنون که اومدین خدا امیر حسین جون رو حفظ کنه ماشاالله با اجازه لینک شدین
سانی مامی شادیسا
9 دی 91 16:07
عزیزممممممممم ماشاله به امیرخسین
چقدر شبیه مامانیشه.... معلومه در اینده پیتزا خور میشه!

تنها دوست وبلاگی که منو دیده شمایی!از اینکه میگی شبیه منه خوشحال میشویم!!!
مامان اميرحسين
10 دی 91 10:50
جمع خانوادگيتون گرم و مستدام ولي اين خيلي خوبه كه حرفاي مشترك قشنگي داريد اونم از نوع مجازيش
مامان تسنیم
10 دی 91 11:46
ااااا چه جالب من فکر میکردم دیگه به ما سر نمیزنین!!آخه هرچی میام چک میکنم خیلی وقته نظر نمیذارین بفهمیم اومدین
حالا خوب شد اینجوری فهمیدیم از احوالات ما خبر دارین
این پیتزاتون خیلی خوشمزه به نظر میاد ولی اونکه پشتشه خوشمزه تره فکر کنم

تازه.همسرم همیشه که میاد به وبلاگ خودمون سر میزنه حتما مال تسنیم خانومو هم میاد سر میزنه!
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد