ریا
دوست گرامی و بزگوار ما برایمان نهیب زیبا و به موقعی گذاشتن:
"سلام .من وبلاگ شما خیلی میام اما میخوام روراست حرفمو بگم.منم خودم محجبم مذهبیم خانواده شهیدم چندین بارم واسه یاد شهدا جنوب رفتم اما از ریا کاری خیلی بدم میاد.نگین که ریا نمیکنین!!!!!!!!!!!!!
همین افراط زیاد بعضی از مردم باعث شده یه عده زده شدن واینارو قاطیه دینمون کردن!
انشاالله که پسرتون یه مجاهد واقعی بشه.
امیدوارم دلاتونم مثل حرفاتون باشه!:("
چندین ساعت در مورد این جملات تامل نمودم. گفتم شاید این نظر دوستان دیگر هم باشد.آنچه می نویسم بخشی از آن چیزی است که در ذهنم است:
١.ممنون از اینکه خیلی رو راست نظرتونو گفتید.
١.١ ای کاش بیشتر برایمان از مصادیقش می نوشتید. اگر خواستید می توانید ایمیل نمایید.
٢.منظورتون از "همین افراط" را متوجه نشدم. اما ممعتقدم آنچه مهم است شعور است نه شور. که اگر شعور باشد شور آن هر گز از بین نمی رود.
٣. قبول باشه. من هم منطقه رفته ام. حجابتان قبول حق. اجر صبر شهیدتان با خدا.
٤.آنچه اینجا می نویسم نه احساسی گذرا بلکه ثمر فکر و تاملات من و خانواده ام می باشد. شاید برای برخی مطالب این وبلاگ ساعتها و روزها فکر می کنم. چرا که آنها را سند راهبردی تربیت فرزندم می دانم. اینها را می نویسم تا پسرم در آینده بداند که راه کدام است. مسیر شعور کجاست؟!(به نظر خودم)همانطور که پدرم در وصیت نامه اش که در وبلاگ گذاشته ام راه را 20 سال قبل برای من روشن کرد.
آنچه می نویسم اعتقاد من است! شاید گاهی پایم لرزیده باشد منتهی تلاش دارم یا آرزو دارم در این مسیر باشم.
٥.ذکر یک خاطره. یک دانشجو که اشتباهی من در لیست ارسالش قرار گرفته بودم، برایم ایملی در مورد اتهامات یک چهره تلوزیونی فرستاده بود. به ایشان نوشتم:" بر فرض صحت این اتهامات که هنوز اثبات نشده است، ایشان فسقش علنی نبوده است. این کارشما غیبت است. بهتراست این ایمیل را نشر ندهید و در این ماه محرم حرمت آبروی مردم را حفظ نمایید" ایشان در جواب جالب نوشت:" شما با دوستانتان هم همینطور حرف میزنی؟ جانماز آب می کشی و..." برای ایشان نوشتم" آنچه نوشتم اعتقاد من است که سعی می کنم در زندگی ام رعایت نمایم"
٥. هرگز خود را لحظه ای از نفوذ ریا به قلبمان بری نمی دانیم و پناه بر خدا می بریم از قدمهای شیطان.
ممنون از تذکرتون.
والعاقبت للمتقین