مهمان...
امروز یکی از بزرگان زمان حضرت آیت الله مجتبی تهرانی از میان ما رخت بربستند و به دیار باقی شتافتند. گرچه توفیق زیادی نداشتیم تا از محضر ایشان بهره ببریم، اما یکی از شبهای احیای سال های قبل در بازار تهران در احیای ایشان شرکت کردم. جالب است خیلی وقتها پای منبر می نشینی یادت میرود چه گفتند و موضوع چه بود. منتهی من کاملا یادم هست که ایشان چه گفتند:
ایشان در منبر خود به اداب مهمان داری از روایات پرداختند. مثل اینکه حتی یک چیز کوچک مثل ظرف را هم نباید بگذارید مهمان ببرد. یا اینکه برای مهمان هرچه در خانه داری برای پذیرایی بیاور و از مهمان نپرس که فلان چیز را میل داری یا نه. هر چه داری برایش بیاور و کم نگذار.
این مطالب را در قالب روایات بیان می نمودند و من برداشتم این بود حاج آقا در شب احیا اخلاق می گویند. بعد از این مطالب بیان داشتند در این ماه میهمان خدا هستیم و نمی شود خدا ما را به چنین مهمانداری دستور دهد و خودش اینطور مهمانداری نکند. هرچه از رحمت خدا هست در این مهمانی بر ما جاری ست...
استاد هم به ما درس اخلاق داد هم عرفان. اینچنین منبری هنوز در ذهنم مانده...
نکته جالبش هم این بود وسط قران سر گرفتن مدام می فرمودند"التماس دعا دارم ازتون" خلوص تقاضایشان از صدایشان معلوم بود.