نی نی غیرشکمو!!
یکی از سخت ترین کارهای دنیا برای ما غذا دادن به امیرحسینه! وقتی می خوای بهش غذا بدی لبهاشو محکم به هم می فشاره و اجازه نمیده غذا بهش بدی.و مدام هم صورتشو بر می گردونه تا نتونی غذا دهنش بذاری.
*عکس سر میز صبحانه مشغول تلاش برای خوردن فرنی! بیلشم اورده سر میز!!
اگر اصرار بکنی با دستش هم غذا را پس میزنه و باز اگر اصرار کنی قاشق میگیره!
به همین خاطره که ما کلی تلاش می کنیم در روز پنج شش وعده غذاو کمک غذا بهش بدیم. بابایی میگه غذا دادن به امیرحسین مثل ماهیگیری می مونه! باید با حوصله بشینی و منتظر باشی تا تو موقع مناسب لقمه را بدی بهش. یکی از راهکارهایی که انجام دادیم مشارکت دادن خودش در غذا خوردنش بود. براش غذا تو ظرفش می ریزیم و بهش قاشق میدیم. اونم با ذوق، تمام غذا را با دستاش می ماله به ظرف و پاشو و سرش و... و همچنان زول میزنه تو چشماتو دهنشو قفل می کنه! یک راهکاری هم که جدیدا توسط بابایی اختراع شده غذا دادن با دسته. با دستش لقمه می کنه میذاره دهن امیرحسین. با این راهکار امیرحسین که از موز بدش میومد موز خور شده!(البته الان هم اگر موز را با پوست بهش بدیم میخوره! یعنی پوستشو گاز میزنه و می جوه ولی اگر پوست بکنیم بدیم بهش میندازه اونور)
خلاصه مجموع عوامل موجب شده پسرک ما تو این سن فقط 8.400 وزن داشته باشه. دو هفته قبل به دکتر مراجعه کردیم و دکتر چندتا آزمایش و یک عکس هم از دستش نوشت. برای اولین بار امیرحسین کوچولو رادیولوژی و آزمایشگاه رفت. نتایج آزمایشها نرمال بود و الحمدلله مشکل جسمی نداره!مشکل شیطونی داره!(حالا نگین شیطونی واژه خوبی نیستا!خداییش وقتی می خواد شیطونی کنه شیطون میشه دیگه!!)
شاید اگر مسابقه نی نی شکمو شرکت میکردیم رتبه میاوردیما!!