امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

امیرحسین

ناهار دورهمی

سلام گلم امروز صبح باهم رفتیم کلاس قران. شما یواشی تو دل من تکون می خوردی و واسه خودت شیطونی می کردی. برگشتنی رفتیم باهم مسجد. اومدم خونه بابایی زنگ زد که دارم میام. واسش تن ماهی گذاشتم من و شما هم خورش به داشتیم. وقتی بابایی رسید مامان بزرگ زنگ زد که بابابزرگ از بیرون خورش آلو اسفناج خریده و نهارو میان خونه ما با هم بخوریم. خلاصه بابایی نذاشت من اصلا کاری بکنم. خودش تن تن میز و چید و سالاد درست کرد و پلو بارگذاشت. خلاصه وقتی مامان بزرگ اینا اومدن دور هم شیش نفری یه ناهار خوب خوردیم. راستی اینو بگم که بابا واسه شما هم سرمیز بشقاب و قاشق گذاشته بود.تو کلی ذوق می کردی و تکون می خوردی. بابا که کلی خسته بود رفت که یه دراز بکشه دو سه ساعتی ...
18 تير 1391

قناری امیرحسین!

پریروز که از بیرون اومدیم تو راهرو یه چیزه جدید و ناز دیدیم. اینو پدربزرگ خیلی وقت بود می خواست این قناریو بیاره اما قفس نداشت.تا بالاخره رفت از فرحزاد اینو خرید و با قناریش اورد گذاشت. هر روز از صبح شروع میکنه به خوندن تا تاریکی شب. دیشب که اومدیم دیدیم به در خونه مامان بزرگ نوشته"آهسته بچه خوابه!" اومدیم تو راهرو دیدیم قناری سرشو کرده تو بالش و ناز خوابیده. پدر بزرگ می گه این قنارویو واسه قند عسلش امیر حسین اورده!! راستی اینو بگم که بابا بزرگ حدود پنج شیش تا آکورایم با ماهی های جور واجور داره. یه آکواریمش زایشگاه ماهی های گوپیه که فکر کنم تا الان هفتصدتا ماهی توش زاییده. بابا بزرگ به این ماهی کوچگولو ها که تازه به دنیا میان میگه امیر...
18 تير 1391

خاله میاد کمک مامانجونی

سلام عزیز دلم. این چند روزه چون بابایی خیلی سرش شلوغ بود و امتحان داشت، نرسیده بود یه سرو سامانی به خونه بده و یکم خونه نامرتب شده بود. مامانجونیتم که به خاطر اینکه شما تودلش جاخوش کردی باید استراحت کنه و کار نکنه!دیروز خاله از صبح بعد از کلاس ورزش اومد و خیلی زحمت کشید و هممه کارا رو کرد. خونه شد مثل دسته گل. دستش در دنکنه. بعد هم با هم رفتیم همکف هیئت. بعدشم خاله رفت خونشون.
18 تير 1391

امیرحسین قندی

هفته قبل یه روز ناهار رفتیم خونه مامانی (مادربزرگ بابایی) البته بابا دانشگاه بود و نیومد.این شعر رو عمه و مامانی با همفکری هم دیگه پیدا کردن امیرحسین قندی              اسبتو کجا می بندی زیر درخت نرگس              داغتو نبینم هرگز حالا بابا هی بهت می گه امیرحسین قندی!
18 تير 1391

امیر حسین تو گوگل اول شده!!

سلام عزیزکم امروز توگوگل سرچ کردم دیدم با عنوان  امیرحسین قندی وبلاگ تو اولین سایته!! با عنوان امیرحسین سرباز امام حسین هم دومین سایته!! حالا چرا اینو نوشتیم چند روز پیش یه پدر بزرگوار به که اسم پسرش "امیر حسین قندی" هست برای ما این پیامو گذاشته: "سلام اسم پسر من امیرحسین قندی هست امیرحسین من هم سرباز امام زمانه و از تمام هستی بیشتر دوستش دارم خوشحال شدم دیدم یه هم نام خوب پداره.امیرحسین من سه سال و نیمشه خیلی خوشحال شدم این وبلاگ رو دیدم،دیدن اینکه از اسم و فامیل پسرم یکی دیگه هم هست خیلی خوشحالم کرد احساس میکنم امیرحسین شمارو هم مثل پسر خودم دوست دارم ایشالا جشن تولد صد سالگیش رو باهم و در کنار هم بگیرید." ...
18 تير 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد