امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

امیرحسین

حساسیت

دردانه ما حساسیت شدید به پوشکش پیدا کرده.دو سه نوع پوشک عوض کردیم منتهی همچنان بدتر شده! تمام کمرش و پاهاش قرمز شده و جوش زده. امشب دکتر بردیمش. دکتر پماد داد و گفت از این پوشکهای چسبی نکنیمش! پسرک مظلومم اصلا شکایتی ندارد و شیرینی می کند.
23 اسفند 1391

بدون عنوان

این روز ها چراغم خاموش شده! یک پدرانه خاکستری،خسته و کسالت بار و ملال آور! نمی دانم شاید ارسال این مطلب به درد همه نخورد. خودم هم نمیدانم چرا ساعت 12 شب دارم این پست را میگذرام. شاید آنقدر به این معادلات حل تشابهی لایه مرزیم نگاه کردم و نتوانستم حل کنم قاطی کرده ام. این را من دارم می نویسم! بابای امیرحسین! گفتم تا اگر کسی روالش نخواندن مطالب پدرانه است غافلگیر نشود!  این روز ها چراغم خاموش است و دست ودلم به نوشتن نمی رود و ته ته دلم به شادی هم. انگار نه انگار نوروز می خواهد بیاید. این روزهای یک دانشجوست که چون استاد راهنمایش بلد نیست انتقال حرارت بچه های فوق را درس بدهد، من باید جایش بروم و درس بدهم. تازه بروم دانشکده بعد مدرسه د...
21 اسفند 1391

غذا

از امروز شروع کردیم به دادن غذای تکمیلی به پسرکوچولومون! اونم چی!"لعاب برنج". یک قاشق ظهر و دو سه قاشق هم به اصرار بابایی بعداز ظهر دادیم. ظاهرا که امیرحسین استقبال کرده! تازه پیش بندم بسته بود و خودشم در خوردن غذا مشارکت میکرد!! ...
17 اسفند 1391

زائر کوچولو

بالاخره آقا امام رضا(ع) بزرگواری کردنو ما و پسر کوچولومونو در آستانه شش ماهگیش به زیارتشون طلبیدن... الحمدلله. میایم و می نویسیم. الان یکم خسته ایم! به یاد تک تکتون بودیم. پ نوشت: 1.از تمام دوستای گلم و مخاطبای بزرگوار بابت به روز نکردن وبلاگ عذر می خوایم. یهویی شد رفتنمون. 2. الحمدلله حال زهرا خانم دختر عمه تازه به دنیا اومده امیرحسین خوبه. مامانش(فاطمه) گفت کلی تلاش میکنه از این روزهاش بنویسه منتها دخملی نمیذاره که. زود به زود گرسنه اش میشه و مامانشو میخواد. به هممتون سلام رسوند. ...
12 اسفند 1391

عضو هشتم خانواده

ساعت8:50: هشتم عضو از خونواده ما، زهرا خانوم ناز نازی، دختر عمه امیرحسین  امروز دقایقی قبل(احتمالا بین 8:30 تا 8:45) پا به زمین گذاشت. فعلا اطلاعی از اوضاع و احوال خودشو مامانش نداریم. ببخشید فارسیش نبود:"تبریک برای تولد دخترتان" ساعت9:20: به نقل کارشناس موسسه رویان که همراه اونها در اتاق عمل بوده، مادر و بچه حالشون خوب بوده و بچه دختره و درشته.   ساعت9:30: دکتز از اتاق عمل بیرون آمده. گفته مادر و بچه خوب هستند و بچه قدش بلنده. ساعت 9:35: زهرا خانوم را از اتاق عمل بیرون آورده اند. تپل مپل بوده و داشته گریه می کرده و داشته رواندازشو میک میزده. (مامان امیرحسین:اشکم در اومد) ساعت 9:45: وزن زهر...
4 اسفند 1391

اطلاعیه پدربزرگ

(لحظاتی پیش دفتر پدر بزرگ بیانیه ای بشرح زیر صادر کرد )  خدای را بینهایت و به اندازه بزرگیش شاکرم که بعد از گل زیبای بهشتی که والدینش نام زیبای امیر حسین را برایش انتخاب کردند چون همیشه نعمت دیگری بسان رباحین بهشتی به خانواده ما عنایت کرد که والدینش نام زیبای زهرا را برایش انتخاب کردند که برای ادای دین فرزندانم به فرزندانشان نیز خدای مهربان را مضاعف شاکرم (اولین حق اولاد بر والدین انتخاب نام شایسته است ) اما من از کودکی علاقه و ارادت خاص به اسامی فاطمه و زهرا داشته ام زیرا فاطمه (س) محور افرینش است و پاسخ سوال جبریل از خداوند در خصوص اصحاب کسا که بهانه خلقت زمین و اسمان است اینبود فاطمه با پدرش و همسرش و فرزندانش پس فاطمه محور افرینش ...
3 اسفند 1391

اطلاعیه...

توجه! حسب اعلام دفتر پدربزرگ امیرحسین خان قندی، به زودی ایشان بیانیه و اطلاعیه مهمی در خصوص میلاد زهرا خانم دختر عمه امیرحسین صادر می نمایند!!   پ ن:ماهم نمیدونیم اطلاعیه چیه!پدربزرگ گفته فعلا اینو بنویسیم!
2 اسفند 1391

خوش وقت

تازه چهل روز از در گذشت عالم بزرگوار آیت الله مجتبی تهرانی گذشته است که امروز پیامکی دوباره مرا منقلب کرد. " انالله و انا الیه راجعون، آیت الله خوشوقت امروز صبح در مکه رحلت فرمودند." من را بگو منتظر بودم حاج آقا از مکه بیاید و درسهای اخلاق چهارشنبه هایش را بروم! فکر نمی کردم از مکه بر نگردد! دیروز میلاد امام حسن عسکری(علیه السلام )بود. استاد به حق خوش وقت و خوش مکان در گذشتند. 
2 اسفند 1391

زهرا خانومی!

این جیگر ما زهرا بانو دختر عمه امیرحسین خان هنوز نیومده! خودشو چسبونده تودل مامانشو نمی خواد بیاد! روز شمار بالای وبلاگش زده 9 ماه و 4 روز  تو دل مامانش! هر چی امیرحسین عجله داشت و زود اومد زهرا ریلکس نشسته! امروز آبجی کوچیکه خودم-کوچیک سابق ماشالله الان دوتای من شده!!- را دیدم. حالش خوب بود. الحمدلله. با هم رفتیم ختم مادربزرگ شوهر خواهرم که تازه در گذشته.  ضمنا این خبر دسته اول را هم بدهم که امروز آبجی خانوم ما رفته ویزیت دکتر و دکتر گفته اواخر هفته بیا برای زایمان. بچه خوب وزن گرفته 3.5 تا 3.7 کیلو(ماشالله). خلاصه همین!  بماند که هر تلفنی که زنگ میزند همه به هم میگوییم زهرا داره میاد. به قول یکی از شاگرادام" یه وعضی شد...
30 بهمن 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد